آرامش؛ آرزویی گمشده در بازنشستگی
به گزارش حرف آنلاین، نهاد خانواده در فرهنگ ایرانی و اسلامی بسیار با اهمیت دیده شد، احادیث و روایتهای زیادی از خانواده نقل شده است، نام گذاری این روز بدان جهت است که افراد جامعه و کارگزاران آن به کارکرد نهاد خانواده و اهمیت آن در شکل گیری جامعهای پویا و پر نشاط بیشتر توجه نشان دهند.
جامعهای سالم است که در آن به نیازهای روحی و معنوی افراد خانواده توجه میشود، بستری امن که اعضای خانواده درآن آرامش دارند.
در تقویم جهانی هم پانزدهم می، به روزخانواده نام گذاری شد، این رویداد در سال ۱۹۸۹ انجام شد، روزی که سازمان ملل، خانواده و مشکلات آن را جدی گرفت، کشورها این روز را جشن میگیرند و برنامههای متنوعی دارند، شهروندان در جشن جایگاه ویژهای دارند و در این روز به مسائل و مشکلات ساختاری که هر خانواده در طول یک ساله گذشته با آن مواجه بود پرداخته میشود، یک روز تعطیل که پدر و مادرها به اتفاق فرزندان و پدربزرگ و مادربزرگ در کنار هم هستند.
در کشور روسیه برنامههایی برای خانوادههایی که شرایط زندگی سختی دارند انجام میشود، کمک به مستمریبگیران مجرد و کودکان بیسرپرست، برنامههایی برای کاهش مرگ و میر مادر و نوزاد در حین زایمان برای رسیدن به شاخص صفر با صرف هزینه مراقبتهای پزشکی توسط دولت، افزایش زاد و ولد و حمایت از خانواده پرجمعیت، برنامه سرمایه مادری که گواهی هدف برای تولد فرزند دوم صادر میشود و هر ساله با احتساب تورم این مبلغ اضافه میشود که البته این برنامهها در برنامه بلند مدت کشورشان تعریف شده است و در این روز بازنگری میشود.
همچنین دادن یک قطعه زمین برای ساخت مسکن فرزندان سوم به بعد از دیگر برنامههای تعریف شده است که در روز خانواده پررنگتر به موضوع پرداخته میشود، در فرانسه هم برنامهای به.نام خانواده بزرگ تعریف شده است که هنگام تولد هر فرزند متولد شده، پاداش مالیاتی داده میشود.
ضمن اینکه پرداخت ماهانه هم تعریف شده است و دولت یارانه اضافه به خانواده های فقیر پرداخت میکند، این مسائل در کشوهای دیگر شعار نیست و تنها بر روی کاغذ نیامده است بلکه اجرایی وعملیاتی میشود.
به جرات میتوان گفت که این روز در تقویم ما تنها نامگذاری بیش نیست وکمتر کسی از افراد جامعه است که میداند چنین روزی هم وجود دارد، برنامههایی که مسئولان ما در رادیو و تلویزیون دارند صرفا گفتوگومحور است با حرفهای کلیشهای و بدون برنامهای مدون.
خانواده برای ما همیشه مقدس تعریف شد، جایی که شخصیت انسان در آن شکل میگیرد، جایی برای آغاز تکامل، اگر خانواده را (شاه کلیدعشق، محبت و موفقیت اعضای خانواده) تعریف کنیم، وظایف دولتها در قبال این شاه کلید بسیار سخت و حساس میباشد، حمایت و مراقبت دو مساله مهمی است که دولت و حکومتها در برابر همه اعضای جامعه برعهده دارند، خانوادهای پرنشاط، نسلی شاد و پرانگیزهای را پرورش میدهد، نسلی که کشور را به سمت قله هدایت میکند، نسلی موفق در رسیدن به خواستههایشان.
به درستی درک کردهایم که با افزایش رفاه و برابری در جامعهای، افزایش سطح سواد و تحصیلات، فقر، طلاق، دزدی، بزهکاری نوجوان، اعتیاد، خودکشی و افسردگی کاهش مییابد.
خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است که در گروه آسیبپذیرترین ها در برابر آسیبهای اجتماع است، وقتی برابری به درستی تعریف نشود فقر روز به روز فربهتر میشود و آنچه اتفاق میافتد فاصله طبقاتی و مهمتر از آن فاصله بین مردم و حکومت است.
در گذشته اگر سطح زندگی مردم متوسط بوده است الان اغلب افراد جامعه با چند طبقه اختلاف به پایینتر از سطح متوسط رسیدند.
اقدامات دولتها در کاهش فقر، تورم و مهار گرانیهای افسار گسیخته موفقیتی را در پی نداشت، “معیشت” را شاید بتوان حلقه مفقوده آرامش نامید، وقتی دغدغه مردم نان شب، قسط و اجاره خانه باشد، آرامش کم کم از زندگی میرود، فقر رخ نشان میدهد و ناآرامی و عصبانیت بیشتر میشود، جامعهای با عقدههای کوچک و بزرگ با تاب آوری پایین شکل میگیرد، نمونههای زیادی را این روزها در جامعه دیده یا شنیدهایم، شاید تلخترینش، مرگ کودک دو ساله در پی پنچر کردن چرخهای آمبولانس توسط راننده اتوبوس بود.
وقتی خواستههای فرد در جامعه و خانواده به درستی دیده نشود افسردگی خود را نشان میدهد، آمار خودکشی، نزاع و اعتیاد بالا میرود، با آمدن کرونا تمام معادلات جهانی بهم ریخت و کشوری مانند ما که در تحریم است، بیشتر زیان دیده است و این زیانها بیشتر متوجه قشر ضعیف جامعه بود، بنگاههای کوچک اقتصادی، مشاغل خرد خانگی، کارگران فصلی و غیره خسارتهای زیادی دیدند، درآمد خانوادهها به شدت پایین آمد و در این بین یک عده سودجو کمر به نابودی “انسانیت” گرفتند.
کالای مصرفی گویی افزایش قیمتشان هفتگی بوده ، اجارهبهای خانهها به یکباره افزایش چندمیلیونی داشت، بازنشستگان هم مشکلاتشان دوچندان شد، هزینههای درمانی ایام کرونا، بیخانمان شدنشان به سایر مشکلاتشان اضافه شد.
معمولا تا فرد جوان هست کمتر به دارو درمان نیاز دارد اما همین که به سن بازنشستگی برسد، بیماریهای پنهان، آشکار میشوند، هزینههای دارو درمان، مسئله مستمری، حقوق و افزایش حقوق، بانکهایی که به سختی وام میدهند به سایر مشکلات اضافه میشود.
سازمان تامین اجتماعی که با اندوخته کارگران و بازنشستگان شکل گرفته است،در حل مسائل و مشکلات بیمه شدگان خود مشکل دارد، روزهای بازنشستگی باید به دور از استرس و نگرانی سپری شود و به دور از دغدغه به مسافرت و همنشینی با دوستان و آشنایان به همراه باشد نه اینکه باقی عمر دغدغه فکریشان، معیشت، اجاره خانه، مخارج و تهیه جهیزیه فرزندان، دریافت و پرداخت وام باشد.
در ماده دو قانون تامین اجتماعی، بازنشستگی این طور تعریف شده است که “عدم اشتغال بیمه شده به کار به علت رسیدن به سن بازنشستگی” اما اگر شخص زنده بماند ۲۰ تا ۳۰ سال بعد از بازنشستگی هم مشغول بهکار است.
وقتی اعتراضهای سراسری بازنشستگان تامین اجتماعی در پی افزایش ۱۰ درصدی حقوق بالا گرفت، تازه صدایشان شنیده شد. رئیس جمهور دستور پیگیری داد، نمایندهها به سهم خودشان نطق کردند، وزیر رفاه استعفا داد و در نهایت مجلس شورای اسلامی در یک اظهارنظر غیررسمی به مصوبه هیات دولت ایراد گرفت و اعتراض بازنشستگان را وارد دانست، نمایندههایی که با رای تک تک مردم به مجلس راه یافتند خیلی زود فراموش کردند که خود از بدنه همین جامعه هستند، وقتی خط فقر ۱۰ میلیون تومان اعلام شد و همه اقلام گران شدند، تنها ۱۰درصد به حقوق بازنشستگان اضافه شد.
حال این سوال مطرح میشود که نرخ تورم و افزایش حقوق چگونه محاسبه میشود؟حداقل دستمزد کارگران در سال جاری ۴ میلیون و ۱۷۹ هزار تومان، حداقل دریافتی بازنشستگان پنج میلیون تومان و حداقل دریافتی کارکنان دولت پنج میلیون و ۶۰۰ هزار تومان اعلام شد، وقتی هزینه اجاره خانه و هزینههای ماهانه بیشتر از دریافتی حقوق میشود، چطور میتوان با چتر آسودگی تامین اجتماعی روزهای سالخوردگی را سپری کرد!
وقتی به طور غیر رسمی میگویند که تورم در برخی کالاها ۱۰۰ درصدی است و دولت اما تورم ۴۰درصدی را قبول دارد، پس چرا در حق بازنشستگان اجحاف میشود، قانون میگوید افزایش حقوق کارگران دولت باید مطابق با افزایش تورم باشد، چرا خود دولت تخلف میکند! بازنشستگان به طرح همسانسازی حقوق معترض هستند، معیشت و درمان هم از مشکلات اساسی این قشر است، یک فرد بازنشسته انتظار دارد بعد از ۳۰ سال خدمت و پرداخت سهم درمان، حداقل بعد از بازنشستگی مشکلی نداشته باشد، یکی دیگر از اعتراضات بازنشستگان، کسر دو درصد بابت درمان است.
وقتی هر ماه سهم درمان در صندوق درمان سازمان تامین اجتماعی ذخیره میشود، چرا این رقم در دوران بازنشستگی محاسبه نمیشود؟ قرار بود طبق اصل ۲۹ قانون اساسی، سازمان تامین اجتماعی از صفر تا صد خدمات رایگان ارائه دهد. آنها همچنان منتظر اجرای قانون الزام مصوبه سال ۶۸ هستند، ماده سه این قانون میگوید، تامین اجتماعی باید از محل حق بیمههای دریافتی، هزینه ارائه خدمات رایگان به بیمهشدگان کارگری و شاغل را درمراکز دولتی و خصوصی بپردازد.
- اگر با دقت به اطرافمان بنگریم، خواهیم دید که این روزها تعداد زن و مرد سالخورده زبالهگرد زیاد شد، شاید تا چندسال پیش، زبالهگردها را معتادان و کودکان کار تشکیل میدادند اما الان این آمار را میتوان در بین جوانان، نوجوانان، زنان و مردان سالخورده دید. مرد و زن سالخوردهای که به دستفروشی، رانندگی و کارگری مشغولند، روح و جسم آنها از این همه بیعدالتی خسته است، با بیتدبیری خود زندگی و نفس کشیدن را برایشان سختتر نکنید.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰