جای خالی مستندسازان ایرانی در غزه و عراق

حرف آنلاین: تعدادی از مستندسازان کشورمان که پیش از این سابقه فیلمسازی در خارج از کشور و شرایط جنگی را داشته‌اند بر این موضوع تاکید دارند که سینمای داستانی ایران در پرداختن به مسایل ایدئولوژیک و استراتژیک نظام کوتاهی کرده و همچنین جای مستندسازان به ویژه مستندسازان خبری در اتفاقات منطقه از جمله عراق و […]

حرف آنلاین:

تعدادی از مستندسازان کشورمان که پیش از این سابقه فیلمسازی در خارج از کشور و شرایط جنگی را داشته‌اند بر این موضوع تاکید دارند که سینمای داستانی ایران در پرداختن به مسایل ایدئولوژیک و استراتژیک نظام کوتاهی کرده و همچنین جای مستندسازان به ویژه مستندسازان خبری در اتفاقات منطقه از جمله عراق و غزه خالی استسینمای ایران در سال‌های نه چندان دور تجربه حضور مستندسازان اعزام شده و یا داوطلب اعزام به سرزمین‌های مسلمان‌نشین درگیر جنگ را داشته و این نوع سینما همواره به عنوان چشم واقع‌بین و به مثابه یک رسانه عمل کرده است و ناظر فجایع انسانی با سواستفاده از نام اسلام و زیر پرچم افراط‌گرایی یا حمله‌های مکرر و وحشیانه رژیم اشغالگر قدس بر مردم فلسطین به ویژه این روزها در «غزه» بوده است.

خبرگزاری مهر پیش از این گزارش‌های جداگانه‌ای درباره حضور سینمای داستانی به مثابه یک رسانه و قابلیت های این نوع سینما برای به تصویر کشیدن فجایع انسانی و محکوم کردن کشتار مسلمانان بی گناه در «غزه» و یا کشتار گروهک تروریستی «داعش» در عراق به بهانه تفرقه‌افکنی شیعه و سنی را مورد بررسی قرارداده بود. در مجموع این گزارش ها به این نتیجه رسیدیم که در حوزه سینمای داستانی جز معدودی از آثار سینمایی که معروفترین و به یاد ماندنی ترین آنها فیلم «بازمانده» اثر زنده‌یاد سیف الله داد بوده و سینمای داستانی ایران سهم عمده ای در به تصویر کشیدن این فجایع نداشت.

زمانی که چرایی جا ماندن سینمای ایران از موضوعات استراتژیک منطقه به میان آمد، بسیاری از کارشناسان در حوزه سینمای داستانی بر این نکته تاکید داشتند که این نوع سینما تنها زمانی قابلیت حضور مفید در محکوم کردن جنایات رژیم اشغالگر قدس و یا گروهک های تروریستی را دارد که با داستانی دراماتیک و تاثیرگذار در نفی تفکر تفرقه بین شیعه و سنی مواجه باشد و رسیدن به این منظور و مقصود نهایی زمان‌بر است.

حال اینکه همین کارشناسان فعال در حوزه سینمای داستانی معتقد هستند که ذات سینمای مستند به خصوص مستندهای خبری در حضور مفید و به تصویر کشیدن بحران های موجود در منطقه تعریف شده است. اما آنچه مسلم است از نگاه بسیاری از اهل فن سینما، حضور سینماگران ایرانی به خصوص در عرصه سینمای مستند در چند سال اخیر در اتفاقات اخیر کم‌رنگ شده است.

مستندسازان مستقل خبری باید تربیت شوند

سلیم غفوری مستندساز که فیلم های مستندی از جنگ در کشورهای مسلمان نشین عراق، سومالی و شهر کشمیر ساخته، معتقد است برای به تصویر کشیدن فجایع انسانی که در خاورمیانه به خصوص در غزه و عراق در حال رخ دادن است باید مستندسازان مستقل تربیت شوند.

این مستندساز درباره دلایل تربیت مستندسازان مستقل گفت: وجود مستندساز مستقل در ارزیابی ریشه ها موثر است. اما آنچه مستندسازی در شرایط بحران را به خصوص در این شرایط حساس می کند، این است که متاسفانه به نظر می رسد این روزها موضوع «داعش» و پرداخت مستندهای خبری به این موضوع موجب شده تا کشتار رژیم صیهونیستی در غزه که موضوع مهم در حوزه مسائل استراتژیک جمهوری اسلامی است، نادیده گرفته شود. بر همین اساس به اعتقاد من جدا از پرداخت به حضور گروهک های تروریستی در منطقه، سینمای ایران باید به خصوص سینمای مستند در ثبت جنگ ناجوانمردانه علیه مردمان غزه و به ویژه کودکان بی گناه و معصوم سهیم باشد.

مستندهای موجود از موضوعات استراتژیک نظام پرداخته ذهن مستندساز است

محمدرضا عباسیان که مستندسازی در شرایط بحران را تجربه کرده معتقد است کم کاری در حوزه ساخت فیلم هایی با نگاه استراتژیک نظام از سوی سینمای داستانی بیشتر بوده و هر آنچه در این حوزه موجود است مرهون توجه مستندسازان علاقه‌مند به این موضوعات بوده است.

این مستندساز در توضیح صحبت های خود گفت: ساخت فیلم درباره انقلاب، دفاع مقدس، مسائل سیاسی داخل کشور و کانون های بحران در جهان اسلام که فلسطین و «غزه» از مهمترین آنها هستند از جمله بحث‌های مربوط به محتوای ایدئولوژیک و استراتژیک جمهوری اسلامی است که تجربه نشان داده سینمای داستانی کمتر توجهی به این مباحث داشته و جز سینمای دفاع مقدس آن هم توسط تعداد محدودی از فیلمسازان در حوزه سینمای داستانی در دیگر مباحث استراتژیک نظام فعال نبودند. آنچه در حال حاضر در قالب تصویر از موضوعات استراتژیک جمهوری اسلامی موجود است، ساخته و پرداخته ذهن خلاق و علاقمند مستندساز است.

وی افزود: کم و کیف حضور مستندسازان در شرایط بحران منطقه از جمله مباحث مهم استمرار ساخت مستندهای خبری و هنری از فجایع انسانی در غزه، سوریه و عراق است اما آنچه در حال حاضر رخ داده نحوه حضور و بعضا سختگیری هایی است که درباره چگونگی حضور مستندسازان وجود دارند.

زبان و بیان مستندسازی در سطح بین الملل را یاد نگرفته ایم

حسین شمقدری مستندساز جوان که سعی کرده در 2 فیلم «میراث آلبرتا» کوچ نخبگان و یا به عبارتی بحران فرار مغزها را به تصویر بکشد حضور پیدا نکردن مستندسازان در شرایط بحران را بیش از اینکه سختگیری در تردد به کشورهای جنگ زده بداند، به میزان آمادگی مستندسازان برای رفتن در دل جنگ تعبیر کرد و گفت: امروزه اهمیت سینمای مستند بیش از گذشته در ایران و جهان نمود پیدا کرده است زیرا با ارائه مستند خوب از یک واقعه می توان در جهت اعتمادسازی با مخاطب قدم برداشت و طبیعتا این اعتمادسازی سرمایه بزرگی است که از آن غافل هستیم.

این مستندساز جوان همچنین گفت که مستندسازان ایرانی آنگونه که باید نتوانسته‌اند در حوزه بین الملل و منطقه فعال باشند و موفق عمل کنند و تنها مستندسازان خبری العالم فعالیت هایی در اندازه اطلاع رسانی داشته اند.

وی تأکید کرد: زبان و بیان مستندسازی در سطح بین الملل را یاد نگرفته ایم.

ردپایی از حضور مستندساز در شرایط بحران وجود ندارد

رضا برجی کارگردانی که ساخت مستندهایی درباره جنگ بوسنی و حملات رژیم صیهونیستی به غزه را تجربه کرده و فیلم های مستندی چون «سواحل اشک و زیتون» و «سالهای گلوله و زنبق» درباره فجایع انسانی و کشتار مسلمانان را در کارنامه کاری خود دارد، با شمقدری هم نظر است.

این مستندساز معتقد است بیش از اینکه مستندساز برای ساخت فیلم مستند هنری در شرایط بحران تربیت شود باید خبرنگاران مستندساز داشته باشیم. برجی گفت: یکی از مشکلات عمده در جهت اطلاع رسانی از فجایع انسانی گروهک های تروریستی نداشتن خبرنگاران مستندساز است. متاسفانه تلویزیون در این حوزه کم کاری های بسیاری داشته است و در مجموع در مستندهای خبری تولید شده ردپایی از حضور مستندساز در شرایط بحران نمی بینیم.

کارگردان مستند «مادران صربرنیتسا» با ذکر مثال درباره کم و کیف اطلاع رسانی و ساخت مستندهای خبری گفت: در چند وقت اخیر شبکه خبر و مجموعه بخش های خبری در شبکه های مختلف را با دقت رصد کردم اما متاسفانه اثری از حضور پر رنگ مستندسازان خبری ندیدم. به عنوان مثال گزارشگران خبری در واحد مرکزی خبر حضور پر رنگی در غزه نداشتند و یا برای بیان فجایع انسانی «داعش» مشاهدات خود را از شهر بغداد که امن ترین شهر در عراق است گزارش می کردند. این در حالی است که مهمترین رویدادهای خبری و گزارش هایی که می توان از جنایات گروهک «داعش» ارائه کرد در شهر موصل و تکریت می گذرد اما خبرنگار اعزامی در بغداد می ایستد و گزارش می کند.

فیلمسازان متعهد حاضرند در سخت ترین شرایط وارد میدان جنگ شوند

محمدرضا عباسیان در تایید صحبت های برجی گفت: زمانی که حرف از حملات رژیم صیهونیستی به غزه و یا فجایع انسانی گروهک های تروریستی به میان می آید در ابتدا باید سراغ خبر را گرفت. چراکه در ابتدای امر وقت مستندسازی نیست و در این موارد خبر جلوتر از مستند حرکت می کند و فیلم مستند چند قدم عقب تر است. بنابراین اول باید اخبار مخابره شود و پس از آن مستندساز بر اساس شناخت و پرداخت موضوع سراغ فیلمسازی در شرایط بحران برود. اما متاسفانه شبکه های خبری و خبرگزاری های رسمی از جریانات منطقه عقب هستند و به ترجمه اخبار ارسالی اکتفا می کنند. البته ناگفته نماند مستندسازهای باهوش و با ذکاوتی هم وجود دارند که داوطلبانه سراغ خطر می روند.

این مستندساز در ادامه متذکر شد: نمونه بارز از واکنش خوب به شرایط بحران در جنگ 33 روز در لبنان بود. به خوبی به یاد دارم که در آن زمان خبر از فیلم مستند عقب تر بود و در حال حاضر هم شرایط همین است. متاسفانه خبرنگار در محل وجود ندارد و سؤال من این است که واحد مرکزی خبر در میان رسانه های خبری در دنیا در چه نقطه ای ایستاده است؟ کدامیک از مستندسازها به شکل داوطلب حضور پیدا کردند؟ به نظر من تنها شبکه خبری العالم آن هم فقط از بغداد گزارش می کند. این در حالی است که شبکه های خبری دیگر مانند الجزیره، المیادین، العربیه از دل آتش در غزه و موصل گزارش وقایع را ارائه می دهند.

عباسیان گفت: بر همین اساس تاکید می کنم و اصرار دارم که مستندسازان ما مشتاق هستند تا حضور مفید در منطقه داشته باشند و مطمئن هستم با وجود کم لطفی هایی که به مستندسازان می شود، تعهد آنها را وادار می کند در سخت ترین شرایط وارد میدان جنگ شوند و اهل خطر کردن هستند.

مستندسازان به شکل پراکنده در مناطق جنگ حضور دارند

سلیم غفوری که چندی پیش با کاروان زائران صلح و جمعی از مستندسازان برای ثبت حوادث به سوریه رفته بود به این نکته اشاره کرد که حضور مستندسازان داوطلب به دلیل سخت بودن شرایط تردد امکان پذیر نیست و پرسش در مورد چگونگی حضور فیلمسازان حتی در سوریه نیز وجود داشته است.

این مستندساز در تکمیل صحبت های خود گفت: واقعیت این است که اساسا حمایت لازم از حضور مستندسازان در شرایط بحران نمی شود و این حمایت الزاما به معنای حمایت مادی نیست بلکه آسان کردن شرایط برای ورود مستندسازان، رایزنی و انجام هماهنگی های لازم با افراد و گروه های مختلف نیز از جمله حمایت های لازم است. ولی متاسفانه این اتفاق کمتر می افتد و در نتیجه فیلمساز پشتوانه ای برای این حضور ندارد. به همین دلیل مستندسازان به شکل پراکنده در مناطق جنگ زده حضور دارند و هیچگاه شاهد حضور گسترده و ایجاد موج خبری مستند و زنده از مستندسازان ایرانی نبوده ایم.

وی در پاسخ به چگونگی تردد و تامین هزینه های مستندسازان در کاروان زائران صلح گفت: رایزنی و هماهنگی های لازم انجام شد و با تلاش بسیار و جمع آوری پول توانستیم در سوریه حاضر شویم. اما مسأله این است که گاهی مصلحت اندیشی هایی که وجود دارند، مانع حضور مستندسازان می شوند و بخشی از این مصلحت اندیشی در راستای تامین جان فیلمساز است. ولی به اعتقاد من باید این مسأله را در نظر گرفت که گاهی مستندساز حاضر است جان خود را به خطر بیاندازد اما حقیقت پنهان نماند. ضمن اینکه خود مستندسازان آگاه هستند که پا به خطر گذاشته اند.

حضور مستندسازان در حملات اخیر به «غزه» کم رنگ بود

محمدرضا عباسیان عملکرد مستندسازان در فلسطین و به ویژه در نوار مرزی غزه را مثبت ارزیابی کرد و گفت: حضور مستندسازان در فلسطین و نوار مرزی غزه تجربه خوب و مفیدی بوده اما آنچه مسلم است این حضور در آخرین حملات رژیم صیهونیستی که چندی پیش همزمان با جام جهانی فوتبال 2014 رخ داد؛ کم رنگ بود و دلیل کم رنگ بودن مستندسازان ایرانی در این منطقه به دلیل عدم ارسال اخبار لحظه به لحظه از این حملات بود.

وی در ادامه افزود: از همین رو معتقدم کشتار در عراق و غزه از جهت خبری شدن تحت الشعاع اخبار بازی‌های جام جهانی بود. اما تعجب من اینجاست که چرا رسانه های خبری در داخل و بیرون ایران کمترین واکنش را نشان دادند و در نهایت چرا اخبار در این حوزه اندک بودند؟

محمدرضا عباسیان در این بخش از صحبت های خود تاکید کرد: با وجود همه کم توجهی هایی که به راهبردی ترین و کلیدی ترین ابزار فرهنگی و استراتژیک نظام یعنی حرفه مستندسازی می شود اما بازهم شاهد هستیم مستندسازان به شکل خودجوش وارد میدان عمل شده و درباره همه کانون های بحران در منطقه فیلم ساخته اند.

گروهک تروریستی «داعش» بزرگترین نیروهای امنیتی عراق را غافلگیر کرد

وی در ادامه تاکید کرد: اما در عراق موضوع تا اندازه ای متفاوت است چراکه چگونگی حضور گروهک تروریستی «داعش» در منطقه مهمترین و بزرگترین نیروهای امنیتی عراق را غافل گیر کرده است و نباید از مستندسازان انتظار زیادی داشت. ناگفته نماند مشکلات برای مستندسازان بسیار است یادم هست سال 1377 زمانی که می خواستیم کانون های بحران در افغانستان را مستندسازی کنیم تنها مدیری که حمایت مستقیم خود را از ما مستندسازان اعلام کرد مهندس محمد مهدی حیدریان بود.

عباسیان افزود: اما در همان زمان هم هیچ قراردادی با مستندسازان بسته نشد و گفت که شما به افغانستان بروید فیلم بگیرید و بستن قرارداد مشروط به بازگشت فیلمسازان شد. درواقع می خواهم بگویم که مدیران و مسئولان در بخش های مختلف فرهنگی، نظامی و امنیتی پای خون مستندسازان نمی ایستند اما با این وجود مستندهای بسیاری در این حوزه ساخته شده است. فیلمسازان حرفه ای سینمای ایران در تولید فیلم های استراتژیک اکراه دارند.

حسین شمقدری هم در این زمینه معتقد است سینمای داستانی به دلیل مخاطب بسیاری که دارد در نهایت می تواند تاثیرگذار باشد. محمدرضا عباسیان هم با این مستندساز جوان هم نظر است و اعتقاد دارد که سینمای داستانی امکان جذب مخاطب بیشتری دارد.

فیلمسازان حرفه ای از تولید فیلم در زمینه مسائل استراتژیک دوری می کنند

عباسیان در ادامه صحبت های خود با گله از دست اندرکاران سینمای داستانی گفت: کم کاری های قابل توجهی در حوزه سینمای داستانی و پرداختن به موضوعات استراتژیک شده است و متاسفانه این کم کاری در حوزه های دیگر فرهنگی و هنری نیز دیده شده است. به عنوان مثال در حوزه ادبیات داستانی با وجود فعالیت های بسیاری که در دفتر هنر و ادبیات انقلاب شده اما هنوز راه بسیاری برای رسیدن به مقصد باقی مانده است. در واقع در حوزه مسائل مربوط به بحران منطقه هنوز هیچ کاری انجام نشده و بالطبع در کانون های بحران کم کاری صورت گرفته است. ولی متاسفانه حوزه سینمای داستانی با همه قدرت مالی و حمایتی که دارد به عنوان فراگیرترین شاخه هنری در دنیا کم کاری کرده است. اغلب فیلمسازان حرفه ای سینمای ایران از تولید فیلم در زمینه مسائل استراتژیک دوری می کنند و اکراه دارند.

عباسیان متذکر شد: چند فیلمساز در عرصه سینمای داستانی وجود دارد که در حوزه سینمای استراتژیک و ایدئولوژیک و یا حتی برای نظام کار کرده باشند؟ کارنامه اغلب فیلمسازان بزرگ سینمای ایران را نگاه کنیم حتی یک فیلم برای ادای دین به این انقلاب و نظام نساخته اند. این درحالی است که فیلم های بسیاری در حوزه های سینمای کودک، سینمای معناگرا و سینمای روشنفکری ساخته شده است و صدای انواع و اقسام فیلم هایی که در ژانرهای مختلف ساخته ایم گوش فلک را کر کرده اما در حوزه سینمای ایدئولوژیک نظام هیچ فیلمی ساخته نشده است.

صحبت های این فیلمساز که دبیری جشنواره سی و یک فیلم فجر را نیز در کارنامه کاری خود دارد در حالی مطرح می شود که گروهک تروریستی «داعش» پدیده نوظهوری است و برای رسیدن به یک داستان با درام تاثیرگذار و بی طرف و محکوم کننده زمان زیادی لازم است.

عباسیان در پاسخ به این نکته گفت: در این مطلب که گروهک «داعش» پدیده تازه ای در منطقه است شکی نیست اما واقعیت این است که موضوعات دیگری چون کشتار مردم «غزه»،«طالبان» و «القاعده» که مال شش ماه و یکسال اخیر نیستند و بیش از دو دهه است که این گروههای تروریستی به اسلام ضربه زده اند چرا در تمام این سالها سینمای ایران نسبت به این اتفاق ها منفعل عمل کرده است؟ البته به تازگی حوزه هنری با فیلم «مزار شریف» به بحث ترور دیپلمات های ایرانی می پردازد که بسیار دیر هنگام است.

وی در پایان گفت: میلیاردها تومان صرف تولید فیلمی مثل «راه آبی ابریشم» می شود فیلمی که هیچ نگاه استراتژیک در آن وجود ندارد یا اینکه میلیاردها تومان صرف تولید فیلمی چون «استرداد» می شود اما بازهم خالی از نگاه استراتژیک نظام است. متاسفانه مسئولان و مدیران فرهنگی به خصوص مسئولان در سازمان سینمایی چه در دولت دهم که خود من یکی از مدیران بودم و و چه در دولت یازدهم حاضر هستند عکس یادگاری با یک بازیگر دست چندم بیاندازند اما پای صحبت مستندسازان ننشینند. بنابراین از پرداخت به بحث های استراتژیک و ایدئولوژیک نظام به شدت غافل هستیم./مهر