سو مدیریت کم آبی را به بحران تبدیل می کند
کمآبی یک پدیده طبیعی است و نمیتوان آن را به ذات بهعنوان بحران در نظر گرفت. آنچه کمآبی را به بحران آب تبدیل میکند، سوءمدیریت است. بنابراین نباید بگوییم، کشور با بحران کمآبی مواجه است. این عبارت از نظر علمی فاقد وجاهت است.ADB ا(ASIAN DEVELOPMENT BANK) هر سال گزارشی با عنوان «چشمانداز آب در آسیا» […]
کمآبی یک پدیده طبیعی است و نمیتوان آن را به ذات بهعنوان بحران در نظر گرفت. آنچه کمآبی را به بحران آب تبدیل میکند، سوءمدیریت است. بنابراین نباید بگوییم، کشور با بحران کمآبی مواجه است. این عبارت از نظر علمی فاقد وجاهت است.ADB ا(ASIAN DEVELOPMENT BANK) هر سال گزارشی با عنوان «چشمانداز آب در آسیا» منتشر میکند و در این گزارشها، مکرر روی این مساله تاکید دارد که آنچه موجب شده، کشورهای آسیایی با بحران آب مواجه شوند، کمبود فیزیکی منابع آب نیست، بلکه «سوءمدیریت» و «حکمرانی بد» است.
نوع سیاستگذاریها در کشور نشان میدهد متاسفانه در وهله نخست، مسوولان و بعد از آن، مردم نپذیرفتهاند که ایران در منطقه خشک واقع شده است.سیاستگذاریهایی که مسوولان به انجام میرسانند، با «توهم توسعه» صورت میگیرد.در واقع اینگونه تصور میشود که توسعهیافتگی به معنای آن است که هر اقدامی که یک کشور پرآب غربی انجام میدهد، ما هم باید در کشور انجام دهیم.زمانی که کارخانهای فولادی در دل کویر راهاندازی میشود و نام «فولاد کویر» بر این کارخانه نهاده میشود، این دو، یکی از تناقضهای بسیار اسفناک در سیاستگذاری است. فولاد یک صنعت بهشدت آببر است که برخی از کشورها به دلیل مصرف بالای آب در این صنعت، زیر بار آن نمیروند. اما در ایران که دارای اقلیمی خشک و نیمهخشک است، صنایع فولادی در دل کویر احداث میشود و البته نام کارخانه را هم با شجاعت فولاد کویرمیگذاریم. یعنی شکلگیری کارخانهای به نام فولاد کویر، نشاندهنده آن است که ما عملاً مسالهای به نام سیاستگذاری، مسالهای به نام اقلیم و مسالهای به نام کمآبی را نه درک کردهایم و نه شناختهایم. یا در حاشیه شهر قم که شهری کویری و کاملاً خشک است، دریاچهای مصنوعی ایجاد شده که مردم منطقه بتوانند در آن، قایقسواری یا تفریحات آبی کنند. پرسش مهم و قابل تامل این است، که در کجای دنیا چنین اقداماتی صورت میگیرد؟
معمولاً، جاذبههای گردشگری در مناطق خشک و بیابانی، مبتنی بر همان ذات بیابانوار بودن آن است. آیا مسوولان نمیدانند که مردم عزیز قم میتوانند برای چنین تفریحاتی به شمال کشور سفر کنند؟ یا در نمونهای دیگر، دولت با صرف هزینهای سنگین، قصد دارد، طرح توسعه کشاورزی را در منطقه سیستان و بلوچستان اجرا کند و هزینه 350 میلیوندلاری این طرح قرار است، از صندوق توسعه ملی تامین شود. این در حالی است که منطقه سیستان بهشدت دچار مساله کمبود آب بوده و دچار تنش آبی بسیار شدید است. اما قرار است طرح کشاورزی موسوم به طرح 46000 هکتاری در منطقه به شدت مشکلدار سیستان از این استان اجرا شود، با این توهم که سیستان پیش از این، انبار غله غرب آسیا بوده و دولتمردان، اکنون قصد دارند، برای مثال این منطقه را مجدد به انبار غله غرب آسیا تبدیل کنند. در حالی که فراموش کردهاند که شرایط کنونی سیستان از نظر اقلیمی و بهخصوص اقدامات بالادست افغانستان با شرایط سدههای گذشته آن بسیار تفاوت کرده است. .تاکید میکنم این به معنای تعطیلی کشاورزی در کشور و زیر سوال بردن بحث بسیار مهم امنیت غذایی در کشور نیست که بحث مجزای مفصلی میطلبد.در شهری مانند مشهد که از نظر منابع آب در وضعیت بحرانی قرار دارد، پروژههای متعدد انتقال آب اجرا میشود. پروژه انتقال آب از رشتهکوههای هزارمسجد با بیش از دو هزار میلیارد تومان بودجه و همچنین پروژه انتقال آب از دریای عمان با بیش از 15 هزار میلیارد تومان بودجه که البته، این رقم اولیه است؛ اما ظاهراً تصوری که مدیران شهری این شهر از توسعهیافتگی دارند، مشابه تصویری از توسعهیافتگی در برخی کشورهای توسعهیافته اروپایی، نظیر هلند است. اما سطح گلکاری و چمنکاریای که در سطح شهر مشهد مشاهده میشود، بسیار بیشتر از سطح چمنکاری و گلگاریای است که در شهرهای هلند بهعنوان یک قطب بزرگ گل در دنیا صورت گرفته است. از اینرو از طرفی میبینید که به بهانه و توجیه بحران کمآبی یک پروژه انتقال آب با بیش از دو هزار میلیارد تومان هزینه از رشتهکوههای هزارمسجد را که قرار است در فاز نخست، نزدیک به 25 میلیون مترمکعب آب برای این شهر تامین کند تصویب و به مرحله اجرا میبرند ولی از طرف دیگر، 20 میلیون مترمکعب آب صرف آبیاری چمن و گلوگیاه در مشهد میشود.مگر ظاهراً، وضعیت آب در مشهد چنان بحرانی نیست که دولت قرار است، آب دریای عمان را شیرین کند و بیش از هزاران کیلومتر با کلی تبعات سیاسی، اجتماعی به مشهد انتقال دهد. حال، چگونه است که این شهر معادل یک خط انتقال آب را صرف کشت گل و چمنی میکند که به ضرس قاطع میگویم، این میزان گل و چمن در شهرهای اروپایی از جمله هلند در سطح خیابانهایش وجود ندارد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0