یک تشکرِ ماندگار!
درود بر شهدای ششم بهمن آمل و افتخار بر مردم استوار و رشید آمل که همچنان هوشیارانه از انقلاب شکوهمند اسلامی پاس میدارند و سلام بر رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) که فرمودند: «ما باید از مردم فداکار آمل تشکر کنیم». خبرگزاری دفاع مقدس مازندران/ساعت 11 شب 6 بهمنماه 1360 بود که مُشتی از […]

درود بر شهدای ششم بهمن آمل و افتخار بر مردم استوار و رشید آمل که همچنان هوشیارانه از انقلاب شکوهمند اسلامی پاس میدارند و سلام بر رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) که فرمودند: «ما باید از مردم فداکار آمل تشکر کنیم».
خبرگزاری دفاع مقدس مازندران/ساعت 11 شب 6 بهمنماه 1360 بود که مُشتی از مزدوران با یونیفورم آمریکایی به شهر آمل حمله کردند و سپاه و بسیج و دادگاه انقلاب شهر را هدف قرار دادند.
مدتی بود که مردم انتظارشان را میکشیدند، به همین جهت با شنیدن صدای چند گلوله که در شهر پیچیده بود، حدس زدند که خودشان هستند، از خانهها بیرون ریختند، زن و مرد و کودک هر کس هر چه داشت برداشت و به صحنه آمد.
زنها کیسهها را پُر از شن کردند و کشانکشان به نقاط حساس شهر بردند تا مردها با آنها سنگر درست کنند.
آن دسته از زنها که نمیتوانستند کیسه شن حمل کنند، به تهیه غذا و دیگر مایحتاج پرداختند و هر طور که میشد به مردها کمک میکردند.آن شب، از یک سو شهر آمل بهخاطر آن که صحنه نبرد شده بود، دیدنی بود و از سوی دیگر فضای آمل فضای جالبی بود، آخر، صدای «الله اکبر» مردم، شهر را پر کرده بود و صدای گلولهها در میان الله اکبرهای مردم گم شده بود.مردم روستاهای اطراف، با شنیدن صدای «الله اکبر» مردم آمل، با بیل و کلنگ و هر چیز دیگری که در اختیار داشتند بر وانتها و موتورسیکلتها سوار شدند و به شهر آمدند تا مردم شهر را در برابر مهاجمین یاری کنند.
نبرد تا صبح ادامه داشت، صبح، وقتی فضای شهر روشن شد، نتیجه این نبرد آن بود که مهاجمین در کنار شهر به یک باغ پناه برده بودند و مردم که چندین ساعت وجب به وجب جنگیده و دشمن را وادار به عقبنشینی کرده بودند، پیروز و سرفراز باغ را در محاصره خود داشتند.
از اینجا به بعد، دیگر نوبت نیروهای نظامی و انتظامی بود، حالا دیگر مردم حاضر شده بودند اجازه بدهند این نیروها وارد عمل شوند، تا اینجای این ماجرا در تاریخ ماندنی است، آنچه سبب شد مردم آمل نام خود را بهعنوان مردمی قهرمان در تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت برسانند، همین نبرد جانانه و مقاومت دلیرانهشان در برابر دشمنان اسلام و دشمنان ملت بود.
چنین کاری در تاریخ کمسابقه است، اهمیت کاری که مردم آمل کردند در این است که آمل بیش از هر شهر دیگری مورد طمع به اصطلاح کمونیستها بود، مدتها بود که آنها روی مردم آمل کار کرده بودند و مطالعات و ارزیابیهایشان نشان داده بود که به مجرد ورود به آن شهر مورد استقبال مردم قرار خواهند گرفت و با تسخیر آن شهر میتوانند قدم اول را در راه رسیدن به اهداف خود بردارند.
آنها این اطلاعات را از طریق جاسوسهای خود که همه روزه میان جنگل و آمل در رفت و آمد بودند و از جمله همان روزهای پیش از حمله بهدست آورده بودند، به همین دلیل، آنها ذرهای در صحت ارزیابیهایی که از مردم آمل داشتند تردید نمیکردند.
مهم همین است که این مردم که آنگونه مورد طمع این مزدوران و جیرهخواران استکبار بودند، یکباره با صدای اللهاکبر از خانههایشان بیرون ریختند و شهر را به سرعت سنگربندی کردند و آنچنان دلیرانه با دشمنان اسلام و دشمنان ملت جنگیدند و قدم به قدم آنها را به عقب راندند و چنان درسی به آنها دادند که عبرتی شد برای ماندن در تاریخ و پند گرفتن همه نسلها.
کسانی که اقدام به آن حمله وحشیانه کرده بودند، نیک میدانستند که جمهوری اسلامی ایران درگیر جنگی تحمیلی با ابعاد گسترده است، آنها می دانستند که آمریکا و شوروی و فرانسه و اقمارشان همگی دست به دست هم داده و به صدام عفلقی کمک تسلیحاتی میکنند تا انقلابی را که مردم ایران با خون فرزندان رشید خود آن را به ثمر رساندهاند شکست بدهند.
آنها میدانستند که جمهوری اسلامی ایران مدتهاست که در تحریم اقتصادی بهسر میبرد، آنها میدانستند که مردم این کشور حتی زنهای پیر و از کار افتاده و بینوا و نادار تلاش میکنند تا با اندک بضاعت خود و اگر همان را هم ندارند با کار و کوشش خود به کمک رزمندگان بشتابند و پشت جبهه را تأمین کنند تا جبهه آسیبی نبیند و فرزندانشان دشمن را از خاک خود بیرون کنند.
آنها میدانستند که بوقهای تبلیغاتی شرق و غرب در حال شدیدترین سمپاشیها علیه این انقلاب هستند، آنها میدانستند که دستگاههای جاسوسی شرق و غرب در تدارک توطئهچینیهای رنگارنگ علیه مصالح و منافع این ملت هستند.
اینها را میدانستند و در عین حال با سلاحهایی که از جبهههای جنگ یا از پادگانها دزدیده بودند و یا از اربابان خود دریافت داشته بودند به روی مردم آتش گشودند و دهها نفر از افراد مردمی را که به دروغ سنگشان را به سینه میزدند به خاک و خون کشیدند.
این جنایتکاران حرفهای، چه میدانستند که مردم با آنها نیستند و چه نمیدانستند، به هر حال ثابت کردند که از ملت بریدههایی هستند که کاری جز ضربه زدن به ملت از دستشان نمیآید، بریده بودن از ملت، درد بزرگی است که بسیاری از مدعیان سیاست همواره دچار آن میشوند.
کسانی که عناوینی از قبیل ملت و خلق و مردم را به همراه خود یدک میکشند ولی با آنچه مردم میخواهند و میگویند از زمین تا آسمان فاصله دارند، در تاریخ همین ملت، کم نبوده و نیستند گروههایی که همواره سنگ ملت را به سینه زدند و خود را حامی و طرفدار خلق خواندند و یا حتی «ملتگرایی» و «ملیتخواهی» را راه و رسم خود اعلام کردند ولی همواره در برابر مردم و علیه منافع مردم ایستادند و برخلاف مصالح مردم عمل کردند.
اگر میشد که درندگیهای آن دسته از مزدوران استکبار جهانی که در ششم بهمن سال 60 خیابانهای شهر آمل را با خون فرزندان آمل رنگین کردند، مایه عبرتی شود برای همه کسانی که نام خلق را بر زبان میآورند و مدعی طرفداری از ملت میشوند، قطعاً پدران و مادران فرزند از دست داده و زنهای شوهر از دست داده و خواهران برادر از دست داده و کودکان پدر از دست داده آمل به چنین دستاورد درخشانی رضایت میدهند و داغهایی را که این مزدوران بر دلهایشان نشاندهاند فراموش میکنند.
مردم آمل و خانوادههایی که در این ماجرا شهیدانی را تقدیم اسلام عزیز کردهاند، نه تنها چیزی از دست ندادهاند بلکه افتخار عظیم پاسداری از حریم قرآن را هم بهدست آوردهاند، تاریخ این انقلاب و این ملت، قطعاً این حماسه بزرگ را که نشانگر اوج ایثار در راه خدا و فداکاری برای خلق خداست برای همیشه در برگ برگ خود ثبت خواهد کرد و آن را بهعنوان درسی بزرگ که ملتها میتوانند به دشمنان خود بدهند به نسلهای آینده منتقل خواهد کرد.
درود بر شهدای ششم بهمن آمل و افتخار بر مردم استوار و رشید آمل که همچنان هوشیارانه از انقلاب شکوهمند اسلامی پاس میدارند و سلام بر رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) که فرمودند: «ما باید از مردم فداکار آمل تشکر کنیم».
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0