گردشگری؛ فرزند ناخوانده مسئولان مازندران
گروه گردشگری: امروزه گردشگری یکی از مهمترین ابزاری های دستیابی به توسعه پایدار و درآمدزایی محسوب میشود و تقریبا همه کشورهای توسعه یافته بخش بزرگی از سیاست های اجرایی و چشم انداز های آتی خود را بر بنیان آن تعریف نموده اند، گردشگری دارای بخش های گوناگون است که چنانچه درست و اصولی برنامه ریزی […]

گروه گردشگری: امروزه گردشگری یکی از مهمترین ابزاری های دستیابی به توسعه پایدار و درآمدزایی محسوب میشود و تقریبا همه کشورهای توسعه یافته بخش بزرگی از سیاست های اجرایی و چشم انداز های آتی خود را بر بنیان آن تعریف نموده اند، گردشگری دارای بخش های گوناگون است که چنانچه درست و اصولی برنامه ریزی گردد هر یک از آن میتواند منبعی پایدار برای درآمد زایی و کارآفرینی باشد؛
زمانی که سخن از گردشگری به میان می آید، ذهنیت ها بیشتر بسوی گردشگران خارجی میرود، اما گردشگری داخلی و سفرهای درونی و میان استانی بخش بسیار مهم در امر ایجاد گردش مالی و بطبع کار و رفاه عمومی می باشد، اگر به آمارها و شمارگان جابجایی گردشگران داخلی پروایی شود و سرانه هر یک را حتا با مبلغی ناچیز بررسی نماییم ، گواه آن خواهیم بود که چه پول عظیمی در سطح کشور به گردش درآمده و چند هزار کار و پیشه مستقیم و غیر مستقیم دائمی و فصلی ایجاد شده است؛ استان های اباختری ایران و بویژه مازندران هر ساله پذیرای بسیاری از گردشگرانی داخلی و حتا خارجی می باشد که متاسفانه بیشتر ایشان ناآگاهانه ، غیرمسئولانه و پرشتاب بدانجا سفر می کنند، و مقصد اصلی بیشتر این گردشگران کناره های دریای مازندران(کاسپین) و جنگل های زیبا و بکر هیرکانی منطقه است، گردشگری بخودی خود سود آور و پول ساز است اما اگر درست هدایت نگردد موجب زیان و خسارت های جبران ناپذیری در حوزه های فرهنگی ، زیست محیطی و تاریخی شده و اقتصاد منطقه را به اقتصادی حبابی و ناپایدار بدل میکند؛ زیرساخت های گردشگری دارای شاخصه های بسیاری است که باید بدان توجه نمود، از این ویژگی ها میتوان مواردی همچون ایجاد ظرفیت های پذیرش، مانند توازن در جذب گردشگر با جاده های ورودی ، مراکز خدماتی و اقامتی ، مدیریت درست گردش مالی در سراسر منطقه و ماندگاری سرمایه های ورودی ، آموزش به بومیان و گردشگران جهت چگونگی برخورد با یکدیگر و قوانین سفر و همچنین مدیریت پراکنش حجم ورودی گردشگران در سراسر مناطق تعریف شده اشاره نمود ؛
متاسفانه با وجود توانمندی های بسیار بالا در جذب گردشگر در استان مازندران، مدیران و مسئولان استانی از کمترین توان و دانش برای ایجاد زیرساخت ها و هدایت گردشگری بهره مند می باشند، اگر با دانش امروز و تعریف نوین گردشگری به مازندران و دگر استان های همانند بنگریم به جرات میتوان گفت هیچ زیر ساخت اصولی برای پذیرش گردشگر و جذب و کم شتاب نمودن آن وجود ندارد.
سستی و عدم منافع خواهی مسئولان و مدیران و بعضا طیف وسیعی از توده مردم ، باعث زیان های جدی و جبران ناپذیری به این سرزمین سبز ایران عزیز وارد نموده است، آلودگی رودخانه ها و دریای مازندران(کاسپین)، آتش سوزی و قلع و قمع بخش های بزرگی از جنگل های هیرکانی (که از سرمایه های میراث جهانی می باشد)، برداشت بی رویه پوکه های معدنی از دل رشته کوه های البرز و دماوند،خشکیده شدن تالاب های جهانی،قهر و انقراض گونه های جانوری و پرندگان، از بین رفتن مواریث چندهزار ساله تاریخی مازندران؛ از میان رفتن هویت اصیل و فرهنگ غنی مازنی، در تهدید قرار گرفتن زبان و ادبیات مازنی و تاتی (که بازمانده ی زبان فارسی میانه و پهلوی ساسانی می باشد) از نمونه های این آشفتگی و زیان های غیر قابل جبران می باشد .
بعنوان نمونه در تعطیلات پایان هفته شمار بسیاری از شهروندان استان های تهران و البرز بسوی استان های شمالی و مازندران روانه میگردند و از آنجا که جاده های دسترسی به این استان ها گنجایش پذیرش اینهمه از حجم گردشگر غیر منتظره را ندارند، بناچار منجر به ایجاد ترافیک سنگین و ایستا شده که شاید ساعت ها بدرازا بکشد، بارها پیش آمده است که یک مسیر چهار ساعته گاهی تا 12 ساعت بدرازا کشیده و این درجا ماندن در ترافیک موجب ایجاد تنش های مقطعی و ناهنجاری های فردی شده و مطمئنا از لذت رفتن به سفر میکاهد و در طول مسیر نیز ایجاد خطر و تصادف میکند، سوای آن معطل ماندن بیش از 20 ساعت از 48 ساعت زمان سفر در ترافیک موجب آن میشود که گردشگران به نخستین مقصد دسترسی بسنده نموده و همانجا اتراق نمایند و تمرکز در یک منطقه بیش از ظرفیت و در منطقه ای بسیار کمتر از ظرفیت موجود بشود، در نتیجه تمرکز بیش از ظرفیت منجر به تخریب و خسارت های زیست محیطی و تاریخی و همچنین تبعات اجتماعی میگردد؛ و شتاب گردشگر را نیز دو چندان میکند، در این نوع از سفر، گردشگران نه تنها سودمند و درآمد زا نیستند بلکه مخرب و وندال نیز محسوب میشوند، حجم عظیم زباله های بجا مانده، تخریب محیط زیست، استفاده بیش از ظرفیت منابع عالی و … از پیامد های ناگوار این نوع سفر است؛همچنین این مورد را نیز باید افزود که بسیاری از مالکان هتل ها و رستوران ها و خدمات گردشگری غیر بومی بوده و آن بخش از پول های هزینه شده نیز دوباره در مناطق و بانک های خارج از استان سرمایه گذاری میشود و عملا چیزی جز خطرات ترافیکی، تبعات اجتماعی،آلودگی هوا و محیط زیست و مصرف منابع عالی نصیب بومیان منطقه نمیشود.
* نابسامانی در جشن های آیینی
بخش دیگری از این نابسامانی ها در عدم معرفی درست مازندران و توانمندی های فرهنگی و آیینی آن می باشد، در مازندران جشن ها و آیین های بسیاری وجود دارد که میتواند عاملی برای جذب و کم آهنگ نمودن شتاب گردشگر باشد، همچنین وجود صنایع دستی بکر و ارزشمند و خوراک های بومی و متنوع از دیگر پتانسیل های جذب گردشگر در این استان است، اما مدیریت کلان استان نه تنها در جهت گسترش و پاسداری از آن کوشش اصولی نمی نماید، بلکه در مواردی، وقعی هم بر آن نمی گذارد و هیچگونه حمایتی از آن هنر و یا آیین نمیشود، وجود آثار تاریخی بسیار ارزشمند و کهن و گاها بی نظیر در مازندران میتواند یکی دیگر از مهم ترین عوامل جذب گردشگر کم شتاب داخلی و خارجی باشد که متاسفانه این مسئله نیز مغفول مانده، و میتوان گفت که تقریبا میراث فرهنگی در مازندران هیچگونه درآمد زایی ندارد؛ چرا که هیچ بستر مدیریتی برای آن دیده نشده و بیشتر مکان های تاریخی یا به حال خود رها گشته اند یا کاربری غیر تاریخی دارند یا دسترسی به آن برای عموم مقدور نمی باشد، این در رویی است که در بسیاری از استان های گردشگر پذیر کشورمان از تک تک این بناها درآمد زایی میشود و همین جذب درآمد انگیزشی است برای پاسداری و صیانت از آن اثر تاریخی
* توان اندک در احقاق حق
توان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری مازندران در برخورد با دگر دستگاه های اجرایی بسیار پایین و سست بوده و در بسیاری از موضوعات، این اداره کل حتا توان احقاق حقوق حقه خویش را ندارد و از پیگیری بسیاری از موارد حقوقی خود نیز باز میماند؛ گردشگری در مازندران کاملا رها شده و نابسامان است و بنوعی بخودی خود پیش میرود، از وضعیت نابسامان زیست محیطی و خدماتی طرح های سالمسازی دریا گرفته تا کمبود هتل ها و مراکز اقامتی و عدم نظارت قاطع و درست بر سر قیمت های مصوب جملگی نشان دهنده عدم مدیریت اصولی و دانشی در مبحث کلان گردشگری است.
مازندران در زمره استان های با رشد بیکاری بالا قرار دارد، چگونه میشود با وجود چنین سرمایه های عظیم طبیعی و صنعت پولساز گردشگری این آمار در خور مازندران باشد؛ تنها سه درصد از سواحل دریای مازندران در اختیار گردشگران و عموم مردم بوده و بقیه آن در دست ارگان های نظامی یا دستگاه های دولتی، حکومتی ، بانک ها و یا در اختیار ویلا داران شخصی است، در حالی که آزاد سازی حریم دریا از قوانین مهم و اساسی کشور بوده و دریا جز اموال عمومی ملت محسوب میگردد که هیچکس اجازه مصادره و دست اندازی به آن را ندارد، وضعیت جنگل ها نیز به همینگونه است و دست اندازی و تخریب و ساخت و سازهای غیر مجاز و آلودگی زیست محیطی از بزرگترین مشکلات آن است.
* ضعف زیرساخت های شهری
علاوه بر همه آن موارد و مشکلات یاد شده، زیر ساخت های شهری نیز در خور جذب گردشگر نمی باشد، نبود الگو و طراحی مناسب شهرسازی، سیمای ناهمگون و غیر متعارف ساخت و سازها و نماهای مبتذل و غیر اصولی، نبود و یا کمبود موارد خدماتی مانند آبخوری ها و سرویس های بهداشتی استاندارد عمومی، نبود المان ها و نماد های هنری ، کمبود فضای های سبز شهری و ایستگاه های نصب چادر و اطلاع رسانی سفر از مهم ترین مشکلات گردشگران در شهرهای مازندران و دگر شهرهای کشور است، مطمئنا در بحث کلانی چون گردشگری تنها یک دستگاه یا اداره کل نمیتواند اینهمه مشکلات را مرتفع نماید و به تنهایی زیرساخت ها را آماده کند، و این مهم نیازمند همکاری و عزم همه دستگاه های همسو و ذینفع استانی بوده تا بشود به آن دست یافت؛ بنابراین ضعف ها و مشکلات موجود متوجه همه دستگاه های اجرایی می باشد و اگر براستی اراده بر این است که در راستای توسعه پایدار و پویا کشور گام برداریم باید همگان در این مهم یاری نمایند و سیاست زدگی و نخوت های درون سازمانی را بکنار گذاشته و حمیت و غیرت ملی را در دستور کار خود بگذاریم و بر بنیان دانش و اصول و با کمک مراکز و مشاوران کار بلد و با همکاری بدنه مردمی و سازمان های مرد نهاد و انجمن ها به این انگیزش والا دست یابیم.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0