حرف بررسی می کند

تازه‌فروشی محصولات کشاورزی در مازندران؛ شمشیری دولبه برای اقتصاد روستایی

حرف آنلاین: تازه‌فروشی محصولات کشاورزی در مازندران به پدیده‌ای فراگیر در دهه اخیر تبدیل شده است. از کیوی و پرتقال گرفته تا خیار و سبزی، بسیاری از محصولات کشاورزی در این استان بلافاصله پس از برداشت، سر از بساط‌های محلی و جاده‌ای درمی‌آورند و پیش از آنکه حتی فرصت بسته‌بندی یا فرآوری پیدا کنند، به‌صورت خام و فله‌ای به فروش می‌رسند.

حرف آنلاین: تازه‌فروشی محصولات کشاورزی در مازندران به پدیده‌ای فراگیر در دهه اخیر تبدیل شده است. از کیوی و پرتقال گرفته تا خیار و سبزی، بسیاری از محصولات کشاورزی در این استان بلافاصله پس از برداشت، سر از بساط‌های محلی و جاده‌ای درمی‌آورند و پیش از آنکه حتی فرصت بسته‌بندی یا فرآوری پیدا کنند، به‌صورت خام و فله‌ای به فروش می‌رسند.

این روند که در نگاه اول نویدبخش توسعه اقتصاد محلی و افزایش درآمد کشاورزان است، در لایه‌های زیرین خود با چالش‌هایی جدی برای اقتصاد کشاورزی مواجه است.

در ظاهر ماجرا، تازه‌فروشی مزایای متعددی دارد. کشاورز محصولش را بی‌واسطه و بدون گذر از دست دلالان، مستقیماً به مصرف‌کننده می‌فروشد و سود بیشتری نصیبش می‌شود. از سوی دیگر، خریدار نیز از طراوت، قیمت پایین‌تر و تجربه خرید مستقیم از محل تولید بهره‌مند می‌شود. این شیوه عرضه، به‌ویژه در مناطق پررفت‌وآمد گردشگری مانند جاده‌های مازندران، تبدیل به تجربه‌ای خاطره‌انگیز و فرهنگی شده است. مسافر از کنار جاده توقف می‌کند، از باغدار پرتقال یا کیوی می‌خرد، و گاه خود نیز وارد مزرعه می‌شود و میوه‌ای از درخت می‌چیند.

اما در ورای این تصویر خوش‌رنگ، مسائل مهمی نهفته است. تازه‌فروشی عمدتاً به فصل برداشت محدود می‌شود و در بسیاری از موارد با نبود برنامه‌ریزی بلندمدت همراه است. کشاورز، با نگاه به بازار روز، محصولش را هر طور شده به فروش می‌رساند تا از فساد یا ضرر جلوگیری کند. این وابستگی به بازار لحظه‌ای، او را از برنامه‌ریزی برای توسعه، سرمایه‌گذاری در زنجیره‌های ارزش، یا حتی ورود به فرآوری اولیه بازمی‌دارد. وقتی محصولی تنها چند ساعت پس از چیده شدن به قیمت پایین و به شکل خام به فروش برسد، عملاً فرصتی برای افزایش ارزش افزوده باقی نمی‌ماند.

یکی از پیامدهای مهم این روند، کاهش انگیزه برای ورود به صنایع تبدیلی است. بسیاری از باغداران به دلیل دسترسی آسان به بازار مستقیم، ترجیح می‌دهند محصول را در همان وضعیت اولیه بفروشند و وارد فرآیند بسته‌بندی، نگهداری یا فرآوری نشوند. این موضوع نه‌تنها مانع از اشتغال‌زایی در بخش‌های پایین‌دستی کشاورزی می‌شود، بلکه اقتصاد کشاورزی را در سطحی ابتدایی و سنتی نگه می‌دارد.

افزون بر این، نبود زیرساخت‌هایی مانند سردخانه‌های محلی یا مراکز جمع‌آوری محصولات، فشار مضاعفی به کشاورز وارد می‌کند. محصول اگر در چند روز اول فروش نرود، دچار فساد می‌شود و هزینه‌های تولید هدر می‌رود. رقابت شدید در جاده‌ها، قیمت‌ها را می‌شکند و در نبود نظارت، گاه محصولات با کیفیت پایین نیز روانه بازار می‌شوند که به اعتبار محصولات بومی لطمه می‌زند.

از نگاه کلان، تازه‌فروشی هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت به‌عنوان مسکّنی برای دردهای اقتصادی کشاورزان عمل کند، اما در بلندمدت ممکن است به نوعی عقب‌ماندگی ساختاری بینجامد. اقتصادی که بر پایه فروش روزانه و بی‌واسطه بنا شده، فاقد ثبات و امنیت است. وقتی کشاورز نتواند برای یک فصل آینده خود برنامه‌ریزی کند، یا به‌جای برندسازی و ارتقای کیفیت، به فروش سریع و فوری فکر کند، دیگر نمی‌توان از توسعه پایدار در بخش کشاورزی سخن گفت.

با این حال، تازه‌فروشی اگر در قالبی هدفمند و با زیرساخت‌های مناسب ساماندهی شود، می‌تواند به فرصتی طلایی برای توسعه کشاورزی محلی بدل شود. ایجاد بازارچه‌های رسمی و مجوزدار کنار جاده، آموزش بسته‌بندی ساده و بهداشتی، حمایت از برندهای محلی، و تقویت گردشگری کشاورزی می‌تواند این ظرفیت را از وضعیت خام و ابتدایی خارج کرده و آن را به بخش مؤثری از زنجیره تأمین و فروش محصولات تبدیل کند.

اکنون که اقتصاد کشاورزی در استان‌های شمالی کشور با چالش‌هایی چون تغییر اقلیم، کوچک‌شدن زمین‌ها و افزایش هزینه‌های تولید مواجه است، تازه‌فروشی را باید نه صرفاً به‌عنوان یک راهکار کوتاه‌مدت، بلکه در چارچوب یک استراتژی کلان توسعه روستایی بازتعریف کرد. تنها در این صورت است که می‌توان از آن به‌عنوان ابزاری برای توانمندسازی کشاورزان، تقویت امنیت غذایی و توسعه متوازن کشاورزی سخن گفت.