چهل تکه ای به نام گردشگری مازندران
شمال کشور و گردشگری مازندران به دلیل دسترسی راحت تر برای همسایگانش و ارزان بودن از گذشته های دور تاکنون مقصد گردشگران بود.مازندران در تابستان میزبان مسافران زیادی بود. این را می توان با گشتی کوتاه در سطح شهر فهمید. چادرهایی که توسط مسافران در تمامی بوستان و پارک های سطح شهر و حتی پیاده روها نصب شد. مسافرانی که از گاز پیک نیک مسافرتی، کاسه و بشقاب گرفته تا مواد اولیه خوراکی را به همراه دارند. این برای مازندرانی ها که انتظار دارند در تابستان اقتصاد گردشگری اش فعال باشد یعنی دادن خدمات رایگان است واما تابستان، برای استانی که تامین کننده برنج کشور است،فصل کشت و کار تعریف شد.
اگر از اغلب مازندرانی ها بپرسید آخرین باری که به دریا رفتید کی بود،به یاد ندارند.با فرارسیدن پاییز و جمع آوری محصولات،حالا فرصت سفر زیارتی به مشهد مقدس برای مازندرانی ها پیش می آید.تا قبل از شروع فصل برداشت باغ مرکبات می توانند با خیالی آسوده به رفتن به سفر خستگی ها را از تن به در کنند.
اما همیشه این طبیعت زیبا و خونگرمی مردم مازندران بود که آغوش گرمش برای پذیرای مهمانانش باز بود. مسافرانی که بعضا با طبیعت نامهربانند. کافی هست این روزها در اطراف ساحل قدم بزنید. ساحل فرح آباد،گهرباران و جویبار گواه این نامهربانی هاست. انبوهی از زباله که در جای جای ساحل رها شد. وضعیت جنگل ها و حاشیه رودخانه ها هم همین طور است.
به جای اینکه ساعاتی را در ساحل دریا با آرامش سپری کنید،قلبتان از این همه سهل انگاری و بی توجه ای به درد می آید. مسافرانی که از مبدا زباله تولید کردند و با پرتاب زباله هایشان از ماشین چهره شهر را زشت می کنند.هر جاهم توقف کنند،زباله را در همان جا رها می کنند.به جای داشتن ساحلی تمیز، پوشیده از ماسه های طلایی و صدف ها،با انواع زباله ها مواجه ایم.هنوز هم یک بخش های کوچکی از سواحل در محدوده روستایی توسط دولت و عده ای دیگر محصور نشده است و شاید تمیز تر از دیگر نقاط ساحلی باشد.
نقاطی که با تپه های شنی بوته های تمشک ونی زار احاطه شده است.اما حالا باید گفت با هجوم مسافران به استان و ساحل،همین نقاط تمیز نیز به تلی از زباله تبدیل شده است. به یاد دارم در ایام کودکی و حتی نوجوانی،وقتی از ماشین پیاده می شدیم، کفش را به دست می گرفتیم و تمام مسیر منتهی به دریا رامی دویدیم. اصلا بخشی از لذت رفتن به دریا همین قدم زدن و دویدن در ماسه های داغ است. اما حالا ترسی ناشی از رفتن شئی تیز به پا و یا برخورد با زباله های آلوده وجود دارد که حاضر نیستیم کفش ها را از پاهای مان در بیاوریم. از حاشیه جاده تا نزدیک ساحل همیشه جایی تمیز برای استراحت بود اما حالا نه.
زباله بخش مهم گردشگری مازندران
زباله بخش مهمی از معضل گردشگری مازندران است. عده ای که تعدادشان هم که کم نیست،اعتقادی به جمع آوری زباله های خود ندارند.رفتاری اشتباه که رفته رفته به فرهنگ غلط عده ای تبدیل شد. حوزه گردشگری استان با چالش های متعددی روبروست.با یک سطح وسیعی از آشفتگی مدیریتی مواجه ایم. مشکلاتی که بیش از چهل دهه است که محور توجه مسولان در قالب شعارقرار دارد.
البته این سطح از آشفتگی و هرج و مرج مدیریتی تنها مختص به مازندران نیست و می توان در استان های دیگر هم کم و بیش مشاهده کرد. هردولتی که سکان دار امور کشور می شود یا طرح های نیمه تمام دولت قبل را از اساس قبول ندارد و یا بودجه لازم را برای تکمیل ندارند. واین داستان غم انگیز طرح های ناتمام در حوزه های مختلف است.
واژه های چون برنامه های راهبردی، توسعه ای،چشم انداز، قدرت اقتصادی و قطب کشاورزی وگردشگری،کلید واژه مسولان و نمایندگان است برای خالی نماندن عریضه. وگرنه اگر به دانش وعملگرایی باشد چرا نباید برنامه های مان در بخش های مختلف تحقق یابد!مشکل این استان را باید در لابی ها و سیاسی بازهایش جستجو کرد. اما حوزه های فرهنگ و گردشگری را نمی توان با سیاسی بازی توسعه داد.برای همین همیشه مسولان واعظان خوبی اند.
ضعف زیرساخت های گردشگری مازندران
هنوز زیر ساخت های جاده های دسترسی به سواحل فرح آباد وگهرباران و حتی کیاسر بوی مرگ می دهند.جان های زیادی در این جاده ها از دست رفت.عزیزان زیادی در دریا غرق شدند.هنوز در بحث مناسب سازی و ایمنی جاده ها کارهای ناتمام زیادی داریم.دربحث گردشگری دریایی،روستایی و برنامه مفید برای استفاده ازکوه و جنگل،زیرساخت ها مهیا نیست.گردشگری در مازندران بیشتر به چهل تکه ای شباهت دارد که تنها سلیقه هر فرد در آن اعمال شد. این مساله حاکی ازنبود مدیریت یکپارچه در حوزه های مختلف اعم از کشاورزی،گردشگری،ورزشی و فرهنگی است.
آن قدر قوانین دست و پاگیر و کاغذبازی زیادی برای فرار سرمایه گذار داریم که نتوانیم به همه برنامه های توسعه ای مان برسیم. مهم هم نیست سرمایه گذار بومی باشد یا از نقطه دیگر کشور آمده باشد و یا سرمایه اش را به کدام شهر و حتی کشوری دیگر برده است مهم این است که مسولی نخواسته این امر تحقق یابد.
در حوزه گردشگری باید برنامه هایی برای مدیریت آب تهیه کرد، کاری که سایر کشورهای خاورمیانه کردند. اما هنوز شهرهای مازندران با مشکل کمبود آب و تصفیه آب فاضلاب مواجه اند،روستاهای مان در بالادست و پایین دست با کمبود آب مواجه اند،کشاورزی ما با بحران مواجه است. درست است که کمبود آب و خشکسالی یک بحران ملی و جهانی است،اما سایر کشورها برای گذر از این بحران برنامه ریزی کردند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0