یادداشت | چرا ظریف کنار کشید؟!

شکرالله رضازاده شرمه : تعداد استعفاهای محمدجواد ظریف از سال 92 تاکنون به عدد هفت رسید که البته دو استعفای اخیر او به دولت فعلی و مسعود پزشکیان ربط دارد. دولتی که وی بر معاونت راهبردی ریاست جمهوری آن تکیه زده است. همان معاونتی که به بیان صریح بسیاری از اهالی قانون، غیرقانونی هست.

استعفاء یک صاحب منصب را نمی توان صرفا” موضوعی شخصی تصور کرد و آن را فقط به خود او مرتبط دانست. بالاخره استعفاء تبعاتی را بدنبال دارد که بدون تردید نه تنها دامن مستعفی را خواهد گرفت بلکه مجموعه یا مجموعه هایی را هم متاثر از خود خواهد کرد.

اینکه محمدجواد ظریف بلافاصله بعد از قطعی شدن خداحافظی وزیر اقتصاد از کابینه،استعفاء میدهد را بنظر می رسد می توان در نکات زیر تحلیل نمود.

یکم: رویکرد و رویه دکتر مسعود پزشکیان در جایگاه  ریاست جمهوری از ابتداء استقرار در پاستور تاکنون، این نکته را بصراحت بیان می کند که او در مواجهه با موضوعات مختلف واکنشی متفاوت از خود نشان می دهد. این جمله نمی تواند نادرست باشد که اگر مجلس شورای اسلامی دوره دوازدهم در اقدامی کاملا بی سابقه در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، به تمام نفرات پیشنهادی رئیس جمهور برای حضور در کابینه رای اعتماد نمی داد قطعا ادبیات جناب پزشکیان در تحلیل رفتار مجلس، دیگر گل و بلبلی نبود. اگر مجلس به نفری یا نفراتی از لیست پیشنهادی، رای نمی داد آن وقت احتمال اتخاذ مواضعی متفاوت از شخص رئیس جمهور متحمل بود. بنظر می رسد استعفاء ظریف را باید در همین راستا تحلیل کرد.

دوم: اینکه در یک روز و کاملا همزمان، معاون راهبردی رئیس جمهور قصدش از خروج از کابینه را اعلام می کند را باید در احساس امثال او مبنی بر مدیریت شخص ریاست جمهوری دانست. اقتصاد در اولویت مشکلات کشور قرار دارد. وقتی دائم در حلقه پیرامونی رئیس دولت بر حلال و منجی بودن عبدالناصر همتی در جایگاه وزیر اقتصاد تاکید می شود مسلما” رئیس جمهور به او وابستگی و دلبستگی شدید پیدا خواهد کرد. خوب اکنون او که فرمانده تیم اقتصادی کابینه بود با رای مجلس از قطار دولت پیاده شد. این پیاده شدن اگر با شوکی دیگر همراه شود و دو شوک آنهم در این حد و اندازه بر رئیس دولت وارد شود احتمال اتخاذ مواضعی تند در نقد رفتار مجلس، بسیار متحمل هست. مجلس در جلسه استیضاح وزیر اقتصاد به وظیفه پارلمانی خود که کاملا منطبق بر مسئولیت نظارتی هست عمل کرده  و شاید کسی از مثلا فلان جمله بیان شده یکی از موافقین استیضاح خوشش نیاید که البته این خوش نیامدن و خوش آمدن طبیعی هم هست اما قطعا نمی توان این اتفاق را در راستای وظیفه نظارتی مجلس ندانست.

سوم: آیا نباید به مقطع زمانی استعفاء دکتر ظریف با دیده شک و تردید نگاه کرد؟! مقطع زمانی که بعد از رای آوردن استیضاح، روی داده است. اگر معاون راهبردی رئیس جمهور صادقانه قصد خداحافظی با دولت و رئیس جمهور را داشت چرا دقیقا در این شرایط زمانی استعفاء می دهد؟! شرایط زمانی که به جهت رای آوردن استیضاح، می تواند یک فشار روانی و رسانه ای بر دولت تفسیر شود. فشار روانی و رسانه ای که در شرایط بعد از موافقت با استیضاح، بطور عادی و طبیعی به همه دولت ها اعم از فلان طیف یا بهمان طیف، وارد می شود. آیا نمی توان به این نکته توجه نمود که قصد مستعفی، مضاعف کردن آن فشار بر بدنه اول دولت و در نتیجه بروز برخی حرکات خارج از وفاق برای دولت وفاق باشد؟! واقعا بر اساس کدام ضرورت آنی و لحظه ای، ظریف باید بلافاصله بعد از رای آوردن استیضاح همتی استعفاء دهد؟!

چهارم: اینکه محمد جواد ظریف بی درنگ بعد از استیضاح استعفاء میدهد را آیا نمی توان بحساب یار واقعی رئیس جمهور نبودن او، گذاشت؟! کدام دوست واقعی می پذیرد که در شرایطی که تهش آن هست که عادی نیست، فردی را که ادعای دوست داشتن او را دارد تنها می گذارد؟! واقعا چنین فردی را می توان دوست واقعی به شمار آورد؟! براستی تا کی و چه وقت مجموعه دولت چهاردهم و بویژه رئیس جمهور محترم به این جمعبندی مهم خواهند رسید که می بایست حساب دوستان واقعی خود را از حساب مدعیان دوستی جدا کنند؟!

پنجم: دکتر محمدجواد ظریف در توضیح چرایی استعفاء خود در روز رای عدم اعتماد مجلس به همتی، به این نکته اشاره کرد که رئیس قوه قضائیه او را به دفترش دعوت کرد و از او خواست کنار بکشد! عجب یعنی این همه مدت که هم حقوقدان ها و هم نمایندگان بر غیر قانونی بودن حضور او در آن معاونت تاکید داشتند او متوجه نبود و الان متوجه شده است؟!

و ششم: بنظر می رسد اکنون بیش از همه رئیس جمهور زیر لنزهای دقیق رسانه ها، قرار دارد. قطعا کسی که در قامت رئیس جمهور  اسلامی ایران قرار دارد توان مدیریت بر گفتار و رفتار خود را خواهد داشت. دکتر مسعود پزشکیان بخوبی می داند مدیریت موفق بر خود یکی از مهمترین و جدی ترین مولفه های مسئولیت در نظام اسلامیست.