ضرورت پرورش مطالعه و تبلیغ اشتیاق‌آور

حرف آنلاین /اشکان جهان آرای: آبان، ماهی است که با هفته کتابخوانی شروع و با روز کتابخوانی تمام می شود. پس بهانه خوبی است برای پرداختن به کتاب و کتابخوانی در استان ها. مازندران هم در حوزه کتابخوانی جدا از کشور نیست. سرانه پایین کتابخوانی در این استان مانند سایر نقاط کشور مشهود است. همین‌طور […]

حرف آنلاین /اشکان جهان آرای: آبان، ماهی است که با هفته کتابخوانی شروع و با روز کتابخوانی تمام می شود. پس بهانه خوبی است برای پرداختن به کتاب و کتابخوانی در استان ها. مازندران هم در حوزه کتابخوانی جدا از کشور نیست. سرانه پایین کتابخوانی در این استان مانند سایر نقاط کشور مشهود است. همین‌طور سرانه پایین فضای کتابخانه‌ای در استان که بر اساس آمارها در حال حاضر یک و نیم متر مربع است و در صورت تکمیل همه پروژه‌های کتابخانه‌ای در مازندران به دو و نیم متر مربع خواهد رسید. البته همین افزایش یک  متری سرانه فضای کتابخانه‌ای در مازندران به گفته مسئولان به 18 میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد.به گفته مدیرکل کتابخانه‌های عمومی مازندران تعداد کتابخانه‌های استان اعم از مستقل، نهادی و مشارکتی در حال حاضر 101 باب است که این رقم برای رسیدن به شرایط استاندارد در فضای کتابخانه‌ای با توجه به جمعیت استان، باید به 414 باب برسد. این آمار نشان می‌دهد که مازندران در فضای کتابخانه‌ای کمتر از 25 درصدِ نقطه مطلوب، فضا در اختیار دارد.این فاصله چشمگیر را نمی‌توان در ریشه‌یابی دلایل کتابخوان نبودن یا کمتر کتابخوان بودن مردم ندید. از طرفی بیش از 3 هزار روستای استان نزدیک به 47 درصد جمعیت آن را در خود جای داده است. طبیعی است که این تعداد جمعیت به فضای کتابخانه‌ای قابل توجهی نیاز داشته باشند. اما نگاهی به آمارهای اعلام شده از سوی مسئولان نشان می‌دهد که مازندران در این جایگاه هم وضعیت نامناسبی دارد.namayesh9

در حال حاضر فقط 10 کتابخانه همگانی روستایی در مازندران وجود دارد که به نسبت جمعیت بیش از 5/1 میلیون نفری ساکن در روستاهای استان حتی قابل دیدن هم نیست، چه برسد به این‌که بخواهیم اثرگذاری آن را بررسی کنیم.طبیعی است که مشکل اصلی پایین بودن سرانه کتابخوانی در کشور و مازندران، پایین بودن تعداد کتابخانه‌ها نیست. اما بسیاری از تقاضاها پس از عرضه ایجاد می شوند و این هم می‌تواند یکی از همان تقاضاهای القایی باشد. یعنی ایجاد فضا برای انگیزه‌سازی بین مردم به منظور کتابخوانی.اما همه ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود. همان‌طور که گفته شد، مسائل مختلفی در پایین بودن سرانه کتابخوانی دخیل هستند. برخی به کیفیت پایین کتاب‌ها از نظر محتوایی و چاپ اشاره می‌کنند و برخی هم معتقدند علاوه بر گسترش صفحات وب و شبکه‌های مجازی، قیمت بالای کتاب رغبتی برای مخاطبان و علاقه‌مندان باقی نمی‌گذارد. عده‌ای هم بر این باورند که در این زمینه سلایق و علایق شناسایی و دسته‌بندی نشده‌اند. همه این عوامل دست به دست هم داده‌اند تا کتابخوانی به عنوان یک عنصر فرهنگی و توسعه‌ساز رنگ فراموشی به خود بگیرد و کمتر در قالب یک دغدغه در اقشار مختلف جامعه رخ نشان دهد.یکی از پژوهشگران و نویسندگان کتاب که تقریباً هر روزش را در کتابخانه‌های شهر ساری می‌گذراند، در این باره می گوید: هرچند که ما از نظر فضای کتابخانه‌ای فاصله زیادی با استانداردها داریم، اما همین میزان فضای موجود هم موقعیت مناسبی برای کتابخوانی ایجاد کرده‌اند. شخصاً از حضور تقریباً هر روزه‌ام در کتابخانه‌های ساری رضایت کامل دارم. کارکنان مجموعه برخورد خوبی دارند و تلاش می‌کنند فضای سرزنده‌ای را ایجاد کنند. بنابراین شرایط مناسب در همین فضای اندک هم موجود است. اما باید بررسی کرد که چرا از همین فضای اندک هم بهره درستی گرفته نمی‌شود.«ابراهیم باقری حمیدآبادی» می افزاید: به نظرم یک دلیل این است که کتاب در جامعه ما خوب معرفی نمی‌شود. معرفی درست کتاب در جامعه نقش مهمی در کتابخوان شدن نسل ها و اقشار دارد. همان‌طور که برای فروش یک کالا وقت و هزینه صرف می‌شود تا جزییات کالا به درستی شناسانده شود، برای کتاب هم باید این اتفاق بیفتد. یعنی در معرفی به بیان عنوان و قیمت و نام نویسنده یا انتشارات بسنده نشود. کتاب‌ها در معرفی باید به صورت تخصصی شناسانده شوند.وی اظهار می کند: مقایسه‌ای کوتاه و گذرا بین تبلیغ کتاب‌ها و تبلیغ کالاها نشان می‌دهد که این موضوع اهمیت زیادی برای مسئولان ندارد. روزانه چند تیزر و میان‌برنامه درباره کتاب‌های خوب منتشر شده پخش می‌شود؟ البته اینجا منظور تبلیغ صرف نیست. چون تبلیغ برای شناساندن با تبلیغ برای ایجاد انگیزه کاملاً متفاوت است. ما تبلیغاتی که در جامعه نسبت به خواندن کتاب انگیزه ایجاد کند نمی‌بینیم.این نویسنده و پژوهشگر خاطرنشان می کند: یکی از دلایل این موضوع نگاه بسیار خشک ما به کتاب برای محترم شمردن این محصول است. گاهی فکر می‌کنیم اگر کتاب را به عنوان یک کالا معرفی کنیم به آن بی‌حرمتی شده است. برای همین به خاطر حفظ شأن و جایگاه کتاب خیلی رسمی به معرفی و تبلیغ آن پرداخته می‌شود. تبلیغی که مخاطب عادی را جذب نمی‌کند و در نهایت نمی‌تواند اثرگذار باشد.باقری حمیدآبادی با تأکید بر این‌که نحوه شناساندن و گفتمان تبلیغ بسیار مهم است، می گوید: در برنامه‌های مربوط به کتاب فضای بی‌روح و خشکی می‌بینیم. منتقدان معمولاً برای حفظ پرستیژ خود سعی می‌کنند در یک چارچوب مشخص و محدود حرف بزنند. این شیوه برخورد با کتاب، جذابیتی برای مخاطب ایجاد نمی‌کند تا او را در تعلیق بگذارد و وادار کند که کتاب را بخرد و بخواند. اما در حوزه فیلم این موضوع به خوبی رعایت می‌شود. فکر می‌کنم این دلایل را می‌توان از ریشه‌های اصلی بی‌توجهی به کتابخانه‌ها و کتابخوانی دانست.وی با اشاره به نقش مهم پرورش کتابخوانی در رشد سرانه کتابخوانی جامعه اظهار می کند: اگر پدرم به عنوان یک پیرمرد بیسواد در کودکی برایم افسانه تعریف نمی‌کرد در من تعلق و نیاز به خواندن کتاب ایجاد نمی‌شد. این یعنی او ناخودآگاه من را کتابخوان کرد. وقتی بزرگ‌تر شدم حس کردم اگر کتاب نخوانم افسانه‌ها در من می‌میرند و همین در من پرسش‌گری ایجاد کرد.این نویسنده مازندرانی خاطرنشان می کند: خانواده‌ها به آموزش کودک‌شان در زمینه کار با تلفن همراه یا دوچرخه‌سواری اهمیت می‌دهند و برایش وقت می‌گذارند، اما حتی 10 درصد این زمان را برای کتابخوانی اختصاص نمی‌دهند. دقایقی را سپری نمی‌کنند که فرزندان با قصه آشنا شوند و به کتابخوانی علاقه پیدا کنند. در حالی‌که اگر در جامعه‌ای پرورش کتابخوانی و تبلیغ اشتیاق‌آور نباشد و مردم گرایش به داستان نداشته باشند، آن جامعه نوآوری و توسعه ندارد. کتاب، نوآوری را رقم می‌زند و نوآوری به ارائه ایده‌ها و انجام اختراعات می‌انجامد.به هر حال کتابخوانی در کشور و مازندران هنوز با آن‌چه که به عنوان یک حداقل مد نظر مسئولان است فاصله زیادی دارد. البته بماند که در این بین هر از گاهی آمارهایی از سرانه کتابخوانی در کشور و استان ارائه می‌شود که این رقم را از میانگین‌های جهانی هم بالاتر نشان می‌دهد. اما آن‌چه در اصل وجود دارد و مشهود است، بی‌توجهی به مهم‌ترین کالای فرهنگی در جامعه است.