انتشار اسناد مهم انقلاب در مازندران

عنوان های 14 گانه مفاسد سقوط حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمّد امیری سوادکوهی از نویسندگان و محققان انقلابی همزمان با دهه فرخنده ی فجر، در یادداشتی با اشاره به اسناد مهمی که از انقلاب اسلامی ایران در مازندران در اختیار دارد و آنرا برای اوّلین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کتاب” ایازی […]

عنوان های 14 گانه مفاسد سقوط

حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمّد امیری سوادکوهی از نویسندگان و محققان انقلابی همزمان با دهه فرخنده ی فجر، در یادداشتی با اشاره به اسناد مهمی که از انقلاب اسلامی ایران در مازندران در اختیار دارد و آنرا برای اوّلین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کتاب” ایازی از ملکوت “(از تألیفات خود) درج نموده ، بر ایستادگی علمای مازندران در مقابل طاغوت تأکید نموده و بزرگان دین را حامیان اصلی انقلاب اسلامی معرفی نمود که به مقابله ی با طاغوت عصر ایستادند.

قرآن مجید فرموده: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً؛ یعنی خدا راضی نیست کافر بر مؤمن حکومت نماید» و از منکرات و مظاهر ظلم و مفاسد اجتماعی که نزدیک است تار و پود ملت و مملکت و شریعت را به سقوط بکشاند جلوگیری شود که عمده مفاسد عبارت از این امور است:

(۱) حبس افکار و تفتیش عقائد و نبودن آزادی مشروع و تأمین برای عقلا و مصلحین به نحوی که امر به معروف و نهی از منکر، مشکل و مستلزم با خطرات همه جانبه شده است و حال اینکه رشد اجتماع و زندگی سعادتمندانه قوامش با امر به معروف و نهی ازمنکر و ارشاد جاهل و تنبیه غافل است . این راه مسدود شد تا حدی که مظهر قدرت متراکم اسلام یعنی مرجع تقلید میلیون‌ها نفوس شیعه به جرم حق گویی و ارشاد باید تبعید و گرفتار شود. دیگر میزان فشار ظلم و بی‌عدالتی و تاریکی افق اجتماع و چگونگی حال سایر طبقات با مقایسه خوب روشن می‌شود.

(۲) به وجود آمدن حکومت خود مختاری و استبداد که نه مورد رضای خالق است و نه مورد قبول مخلوق.

(۳)تشکیل مجلسین غیر شرعی و غیر قانونی به خاطر آزاد نبودن ملت و اجراء نشدن قانون از مجلس؛ که مصرّح قانون است باید پنج نفر از علماء طراز اوّل انتخاب شده از بین بیست و پنج نفر بر امور مجلس نظارت داشته باشند و مطالب ضد اسلام را باطل و مردود اعلام نمایند؛ بدیهی است که قوانین تصویب شده از این نوع مجالس فاسق نشین که طوطی صفت با ندای «احسنت صحیح است» مسائل تحمیلی را تصویب می‌کنند، از نظر اسلام و ملت اعتبار ندارد و انحلال چنین مجلس باطلی واجب و لازم است.

(۴) گرفتاری طبقات بی‌گناه ملت در زندان‌ها و تبعیدگاه‌ها با افترائات و اتهامات ناروا بالخصوص اهل علم محترم و دانشگاهیان شریف و پرشور و شعور اسلامی که به جرم عدالت خواهی و داشتن خواسته‌های مشروع و دفاع از موجودیت ملت و حیثیت مملکت در زندان های طویل المده و قرون وسطایی و مراکز تبعید با محرومیت‌های فراوان گرفتارند ؛ در حالی که وضع مزاجی بعضی خطرناک است و برای حفظ حیاتشان در اسرع اوقات باید آزاد شوند ، در عین حال اسیرند ؛ گویا به نظر قدرت حاکم این‌ها مهدور الدمند که باید این نحوه با مرگ تدریجی گریبان‌گیر باشند. معلوم نیست قوه قضائیه در کشور چه نقشی دارد آن‌هایی که در زیر چتر پر شکوه قضا و داوری و در جوار پر و بال فرشتگان رحمت و عدالت اجتماعی بر اَریکه و مسند عدل و داد با ارتزاق از بیت المال و دست رنج همین ملت مظلوم نشسته‌اند ، چگونه این احکام را صادر و بر اجرایش نظارت دارند ؟ ضوابط شرعی، عقلی، عاطفی چه شده؟ اعتقاد به خدا و روز جز او مکافات عمل چه حکم می‌کند؟ چرا شخصیت‌های روحانی و غیر روحانی و ارکان اجتماع باید تبعید و زندانی باشند؟ چرا حرمت حوزه علمیه قم و مراکز علمی دیگر را که پایگاه‌های دین به شمار رفته و دارای مصونیت هستند از بین می‌برند؟ چرا دانشگاه‌های مملکت و مراکز تحقیق فکری را تحقیر نموده و با سرنیزه و قدّاره اداره می‌کنند و حال اینکه مرکز منطق و استدلال است. چرا فرزندان تحصیل کرده و ذخائر دینی و علمی مان که باید در اَریکه تربیت و تعلیم نفوس و اداره امور کشور منشأ خدمات و برکات باشند ، در گوشه‌های زندان و دور از اوطان با مرگ تدریجی و ازدست دادن قوای روحی و جسمی باید روبرو باشند؟ البته باید قضات و مسؤلین احقاق حق نمایند و اگر قدرت، سلب است و آلت اجرای مقاصد هستند؛ باید با برکناری از مقام یا طریق دیگر اختناق محیط قضاوت را اعلام تا تاریخ بازگو نماید ؛ کما اینکه روش مدافعین از مظلومین گاهی چنین است.

(۵)حیف و میل بی‌حد و حساب بیت‌المال و بی‌اطلاعی امناء قوم از درآمد و مخارج کشور و عدم توازن و تعادل در کشوری که مرکز مواهب و نعمتهای خدادادی است؛ از معادن و دریا و جنگل و اراضی و غیرها به خصوص سرمایه نفت که برای هر ملتِ قابل و امین ، هر واحدش سرمایه رفاه و پیشرفت آن قوم و ملت است تا چه رسد به جمع سرمایه ، حتی تلف نمودن امانات شرعیه چون موقوفات که از نیاکان و سلف صالح به ما رسیده چپاول و غارت می‌شود. نگاهی شود به سازمان یغماگر اوقاف.

(۶) و تضعیف اسلام و محو آثار شریعت به صورت تغییر تاریخ پر افتخار اسلام و تبدیلش به تاریخ مشکوک و مبهم که در واقع از بین بردن شوکت اسلام و شکستن صولت اسلام و جسارت و بی‌اعتنایی فاحش و بسی بزرگ به مقام مقدس حضرت خاتم الانبیاء۶ نمودن است. تاریخ حضرت رسول اکرم کجا ؟ و تاریخ داریوش و کورش و خسرو پرویز کجا ؟چرا ذره بس ناچیز را با خورشید عالم‌تاب باید مقابله نمود؟ مقام انبیاء عظام کجا؟ رتبه آتش پرستان و ظالمین و ستمکاران کجا ؟ حقیقتاً این عمل صریح ضد اسلامی موجب حیرت و وحشت فوق‌العاده دین داران شدکه آینده چه خطرات دین خدا را تهدید می‌کند. در حالی که جهان در مذهب کمونیست ، تاریخ رجل الهی حضرت مسیح را رسمی و محترم دانسته ولی در کشور شیعه جعفری تاریخ مشعشع اسلام باید متروک و فراموش شود. مغالطه و سفسطه نشود که تاریخ قمری هست؛ کجا، چه کسی تاریخ قمری را استعمال می‌کند؟ نگاهی به نوع اوراق و دفاتر دولتی و جرائد منهای چند روزنامه که آن هم سیاست و موقت است اکثراً یک تاریخه است و از تاریخ اسلام خبری نیست با اینکه اوّل کار است حال آنکه صدر مشروطیت چند سال و چند دوره اقلاً برای گول زدن ،در مجلس نماز جماعت خواندند؛ کم کم فراموش شد و فعلاً در اثر سستی مسلمین جرأت پیدا کردند و نماز‌خوان را راه نمی‌دهند و منحصراً در تصرف مدعیان تمدن قرار گرفت.

(۷)آزادی مطلق دادن بلکه تقویت و تحریک نمودن جهال و مغرضین در واقع مأمورین و اعوان خودشان را به نام صاحب زبان و صاحب قلم ، نیروی فلان ، گروه بهمان، در سطح مختلف، در سطح توهین به حیثیت و شرافت مردم، افتراء و تهمت به پاکان، تشویق و ترویج ناپاکان و خیانت کاران و سرکوبی هر نوع خیرخواهی و دفاع از حق که به کام مسئولین بی‌اندازه تلخ و ناگوار است حتی در سطح توهین به دین اسلام و طرفدارانش و حمله و تجاوز به حدود و حقوق و جان و مال مردم که دنباله بس خطرناک دارد؛ چون ملت مظلوم و ستمدیده وقتی که پناه نداشته باشند و دولتی که باید حافظ حدود و حقوق ملت باشد، متجاوز و حمله‌گر ببینند مجبور به دفاع می‌شود . زمینه هرج و مرج و برادرکشی را دستگاه پر اشتباه مانند بدبختی‌های دیگر به وجود آورده است.

(۸) ترویج فحشاء و فساد و مسائل خلاف عفت و اخلاق به شکل‌های مختلف تحت عنوان فرهنگ و هنر.

(۹) محدود نمودن تعلیم قرآن مجید و سایر تعلیمات لازم و مفید را در آموزش و پرورش و انحلال مدارس ملی مانند جامعه تعلیمات اسلامی و غیرها در حالی که از دولت بودجه نمی‌خواستند و برای تربیت صحیح و تقویت ایمان در فرزندان، عامل اساسی بود و در مجموع، پشتوانه متین و محکمی برای تقوا و فضیلت و خدمت به اجتماع بود بلکه سطح وسیع و ارزنده تعلیم و تربیت و نسل عزیز و ذخائرگران قدر امت را در عهده نالایقان بلکه مفسدین قرار دادند و نیکان و شایستگان را تحت الشعاع بلکه نادیده گرفتند.

(۱۰) اجبار نمودن دختران و زنان مسلمان به بی‌حجابی در مدارس و غیرها و حال آن که حجاب از احکام مسلّمه اسلام است.

(۱۱) تصدی اشخاص بی‌صلاحیت در پست‌ها و مقامات که ریشه بدبختی‌هاست بلکه در بعضی از مقاماتِ مؤثر افراد مشکوک و بدنام و بدسابقه از نظر ملیت و دیانت قرار گرفتن و رعایت نکردن لیاقت در افراد مسئول.

(۱۲) تملّقات و گزاف گویی رجال تا در حد تفسیر نمودن قرآن مجید را برای خود که مرز کفر است؛ کما اینکه آقای جمشید آموزگار به اصطلاح رئیس الوزراء ! در یکی از مجامع رسمی، اولوالامر درقرآن را تفسیر به سلطان و رئیس جمهور نمود و جرائد هم نوشتند و حال آنکه به اجماع شیعه اولوالامر در قرآن مجید ائمه معصومین: هستند و این از امتیازات معارف شیعه است البته امراء و رؤساء ملل و اقوام اگر صالح و مسلمان و عادل باشند قابل احترامند ولی اولوالامر نیستند.

(۱۳) اختلال وبی توجهی به اصول معاش وشئون اقتصاد چون کشاورزی و فلاحت و تجارت آزاد و غیرها و تشویق نکردن فلّاح و زارع و دامپرور و حشم دار را و حال اینکه این طبقات، اصل و پایه زندگی هستند؛ بلکه ایجاد موانع و فعالیت نمودن به عناوین مختلفه برای ده نشینان و زارعین ، عده‌ای را بدون فلسفه و دلیل به عنوان مأمور مراتع و مزارع و چیزهای دیگر بر جان و مال مردم بی‌پناه قرّاء و قصبات مسلط نمودن ، مزارع و مراتع و چراگاه‌های مورد نیاز حشم داران و دامداران و زارعین اصیل را از آنها گرفتن و به صاحبان مقامات مرکزنشین دادن که اصلاً سروکاری با زمین وکشاوری ندارند؛ در نتیجه فراری شدن و هجرت روستائیان از مراکز تولید نعمت و ثروت و ایجاد زمینه قحط و غلاء به نحوی که از طیاره و فانتوم فضا تا پیاز مورد نیاز آشپزخانه باید وارد شود و حال آن که کشور با استعداد ایران تا حدود دویست میلیون نفوس را مرفّه می‌تواند اداره کند.

(۱۴)تعیین نمودن میلاد قطعی برای زرتشت و روز تولدش را در رادیو اعلام نمودن و حال آنکه از اباطیل و دروغ های شاخ‌دار است ؛ مدرک قطعی ندارد.