گردشگری و توسعه خدمات فرهنگی اکوسیستم‌های شهری

چکیده        خدمات فرهنگی اکوسیستم(CES[1])، مزایای غیرمادی است که انسان از ارتباط با محیط به دست می­ آورد. بدین­ گونه که انسان ابتدا بر اساس فرهنگ خود، محیط را درک کرده و سپس مزایای مذکور را از آن دریافت می­ نماید. اما در حال حاضر به دلیل توسعه سریع، نامناسب و کمتر برنامه‌ریزی شده، در […]

چکیده

       خدمات فرهنگی اکوسیستم(CES[1])، مزایای غیرمادی است که انسان از ارتباط با محیط به دست می­ آورد. بدین­ گونه که انسان ابتدا بر اساس فرهنگ خود، محیط را درک کرده و سپس مزایای مذکور را از آن دریافت می­ نماید. اما در حال حاضر به دلیل توسعه سریع، نامناسب و کمتر برنامه‌ریزی شده، در اکثر شهرهای کشور، خدمات فرهنگی دریافتی مردم از محیط ‌های شهری در معرض خطر قرار دارد. از آن­ جا که گردشگری یکی از فعالیت‌های موثر بر فرهنگ، مزایا و خدمات آن است، هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیرگذاری عملکرد و فعالیت‌های گردشگری بر توسعه خدمات فرهنگی اکوسیستم(CES) می‌باشد.

مقدمه

       شهر مانند هر اکوسیستم پیچیده دیگر، خدمات خاصی برای شهروندان فراهم می­ کند. اکوسیستم‌های شهری خدمات متفاوتی نظیر کنترل هوا(تنظیم گاز)، کاهش سر و صدا(تنظیم اختلال)، زهکشی آب باران(تنظیم آب)، تصفیه فاضلاب(ضایعات)، تولید غذا، کنترل فرسایش و هم‌چنین تفریح، سرگرمی و ارزش­ های فرهنگی را به شهروندان ارایه می ­کنند. اما با وجود نقش و اهمیت فراوان خدمات فرهنگی در زندگی انسان‌ها، کمتر به این مقوله در محدوده شهرها توجه شده است (La rosa et al, 2015). خدمات فرهنگی اکوسیستم(CES) مزایای غیر مادی می­ باشد که مردم از محیط به دست می­ آورند و شامل زیباشناختی، هویت فرهنگی، روابط اجتماعی، حس مکان، سیستم دانش و ارزش­ های آموزشی و… می باشد (Alcamo et al,. 2003: 58). خدمات فرهنگی اکوسیستم به طور مستقیم با سلامت و رفاه انسان در ارتباط است به طوری که از آن به عنوان عامل تقویت رفاه و سلامت انسان از طریق فرآیندهای غیرفیزیکی(مانند ذهن یا فرهنگ) یاد شده و از ارتباط چند وجهی بین مردم و محیط زندگی آن­ها به وجود می ­آید (Andersson et al, 2015). یکی از عواملی که رابطه انسان با محیط را تعریف کرده و بر خدمات فرهنگی دریافتی انسان از محیط تاثیر می­گذارد، فرهنگ انسان می­ باشد (Mooney et al,. 2005, 46).

       مردم از طریق فرهنگ خود، محیط را درک می­ کنند (Gatzweiler and Hagedorn, 2013: 336). بنابراین هرگونه تغییر در فرهنگ، میزان دریافت خدمات فرهنگی اکوسیستم را تحت تاثیر قرار می­ دهد (UK NEA, 2011)، به ­گونه­ ای که با کاهش تعاملات فرهنگی بین مردم و محیط زندگی­ شان، هویت جمعی از دست رفته و منجر به اختلالات فرهنگی و خلق اجتماع منزوی می‌گردد. هم چنین فرصت لذت‌بردن از ویژگی‌های زیباشناختی و مزایای طبیعی و فرهنگی محیط محدود شده و این موضوع، آثاری منفی بر روی سلامت جسم و روح شهروندان خواهد داشت. این فرایند در نهایت به کاهش خدمات فرهنگی دریافتی از محیط منجر شده و متعاقبا هزینه­ های بسیاری برای درمان بیماری­ها، مشکلات زیست محیطی و مبارزه با جرایم به همراه خواهد داشت (De berg et al,. 2006: 473). با توجه به اهمیت فرهنگ در میزان دریافت CES، حفاظت و استفاده پایدار از منابع فرهنگی ضروری است. از آن­ جا که بین فرهنگ و گردشگری رابطه پایداری وجود دارد(وای گی و سولا،1390، 303) و گردشگری به عنوان وسیله ­ای برای دستیابی به اهداف متنوع فرهنگی شناخته شده است، می­ توان با فعالیت‌های گردشگری در محیط‌های انسانی از جمله شهرها، خدمات فرهنگی را توسعه بخشید. امروزه توسعه سریع، نامناسب و کمتر برنامه‌ریزی‌شده در اکثر شهرهای کشور، پیامدهای منفی عدیده ­ای به همراه داشته است(زنگی آبادی و تبریزی، 1386، 45). به علاوه عصر سرمایه­ داری و فرآیند مدرنیزاسیون، در پیدایش پیامدهای منفی بی­ تأثیر نبوده است. بنابراین همان طور که در ابتدای مبحث نیز ذکر گردید، بررسی نقش گردشگری به عنوان یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی شهری در توسعه و رونق CES، از ضرورت و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است چرا که چگونگی این ارتباط، در خلق ناهنجاری­ یا رونق فرهنگی شهر، نقش تعیین‌کننده­ ای به عهده خواهد داشت.

اکوسیستم شهری و خدمات مرتبط با آن

       شناخت شهرها به عنوان اکوسیستم­، مبحث گسترده‌ای است.(Chen and fath, 2014: 139 ; Chen, 2015: 1). اکوسیستم شهری از تعامل بین سیستم اجتماعی یعنی انسان‌ها و عناصر حاصل از سایر فرآیندهای اکوسیستم نظیر جریان انرژی، اطلاعات و مواد شکل می‌گیرد(Dover, 2018: 3). به عبارت دیگر، اکوسیستم شهری ترکیب پیچیده‌ای از سیستم ­های زیستی طبیعی و مصنوعی است. این اکوسیستم بر پایه انسان و تحت تاثیر تعاملات پیچیده میان اجزای سازنده، تنظیم­ کننده­ و نوع مکانیزمی می­ باشد که فرآیندهای اجتماعی و زیست محیطی را شکل می‌دهد(bai, 2016: 2). هم چنین اکوسیستم شهری، سیستم پیچیده ­ای از زیرسیستم­ های اجتماعی، اقتصادی و طبیعی است(Shi and yang, 2014: 445) که به طور مستقیم با سلامت عمومی و کیفیت زندگی ساکنان شهری در ارتباط می‌باشد. بنابراین رابطه­‌ای چند وجهی با سلامت انسان داشته و در رفاه اجتماعی، فیزیکی و ذهنی شهروندان نقش مهمی ایفا می‌نماید(EEA, 2010: 91). بدین‌گونه که با تحت تاثیر قراردادن کیفیت احساسات و میزان رضایت‌مندی(kamp et al,. 2003)، سلامتی آنان را تضمین می­ کند. از سوی دیگر اکوسیستم­ شهری با توجه به منابع و ویژگی‌های ساختاری خود، مجموعه خدماتی را برای شهروندان فراهم می­ کند که خدمات اکوسیستم شهری نامیده می­ شود. خدمات اکوسیستم در محیط‌ های شهری در دهه‌های اخیر مورد توجه بسیاری از برنامه‌ریزان واقع شده است. این خدمات، حاصل تعامل انسان با محیط زیست بوده و طریق بخش‌های مرتبط، فرایندهای اکولوژیکی را به رفاه انسان مرتبط می­ سازد. این خدمات به چهار دسته تقسیم می ­شوند:

– خدمات پشتیبانی( تنوع زیستی و چرخش آب و…)

– خدمات تولیدی( فراهم‌کردن غذا و امکانات بهداشتی و…)

– خدمات تنظیمی( تصفیه آب، تنظیم اقلیم محلی و جهانی و…)

– خدمات فرهنگی(CES) (luederitz et al, 2015).

خدمات فرهنگی اکوسیستم (CES)

       سازمان هزاره اکوسیستم، CES را این­گونه تعریف می­ کند: مزایای غیرمادی است که مردم از اکوسیستم پیرامون خود به دست می­ آورند که از جمله می‌توان به مواردی نظیر: غنی ­سازی معنوی، توسعه شناخت­ و تجربه زیباشناختی، تنوع فرهنگی، ارزش‌های معنوی و مذهبی، سیستم آموزشی و دانش، الهامات، روابط اجتماعی، حس مکان، میراث فرهنگی، تفریح و اکوتوریسم اشاره نمود.(MEA, 2005). این خدمات ناملموس بوده و نسبت به سایر خدمات اکوسیستم، ویژگی‌های متفاوتی دارند. زیرا بر اساس درک افراد از اکوسیستم ایجاد می­ شوند نه به دلیل ماهیت خود اکوسیستم. بنابراین ارتباط تنگاتنگی با سیستم ارزشی انسان‌ها دارند(Nahuellaul et al,. 2014: 90 ; Dickinson and Hobbs, 2017: 180) و کاملا به ویژگی‌های افراد وابسته­ هستند. بنابراین می‌توان اذعان داشت که CES در مکان، تجربه و مصرف شده و از رابطه بین محیط و افراد تولید گردد. (Vaz and santos, 2018: 168). مزایای خدمات فرهنگی اکوسیستم به کیفیت فرهنگ افراد بستگی دارد، یعنی چگونه درک آن‌ها از اطلاعات فراهم‌شده توسط ساختار و عمل‌کرد اکوسیستم(Pleasant et al,. 2014: 1). میزان برخورداری از این خدمات در زمینه ­های فرهنگی یک فرد ریشه دارد و به طور مستقیم به رفاه انسان منجر می‌گردد(Baulcom et al,. 2015: 1)، از جمله می‌توان به نتایجی نظیر کاهش استرس، بهبود تمرکز، توانایی شناختی، بهبود فرصت­ ها برای فعالیت­ های فیزیکی و بهبود سلامت اجتماعی اشاره نمود.(Rall et al,. 2017). در واقع CES سلامت روان، رفاه انسانی، کیفیت زندگی، روابط اجتماعی، امنیت و آزادی در انتخاب فعالیت­ها را ارتقا می‌دهد.(Dickinson and Hobbs, 2017: 180). در ادامه جهت شناسایی بهتر ابعاد خدمات فرهنگی اکوسیتم‌های شهری به بررسی مولفه‌های 5گانه آن پرداخته می‌شود.

حس مکان و الهامات

       حس مکانمفهومی گسترده می­ باشد که در دهه ­های اخیر گسترش یافته است. بر اساس نظر استرمان، حس مکان در واقع معنای مکان بر اساس تجربه، روابط اجتماعی، احساسات و افکار است(Chapin and Knapp, 2015: 2). مکان­ها انتزاعی و مفهومی نیستند بلکه به فعالیت­ ساکنان شان وابسته بوده و به طور مستقیم از طریق زندگی و احساساتی که در آن­ها رخ می­ دهد، تجربه می­ شوند. بنابراین فقط با حضور در مکان، می­ توان آن را به درستی درک نمود. این حس با تجربه شخصی هر فرد و به صورتی متفاوت به دست می‌آید. به ­گونه ­ای که ابتدا یک مکان با توجه به میزان اهمیت آن برای افراد قابل درک می ­شود، سپس با تفسیر تجربه از مکان با معنا گردیده و در آخر حس مکان شکل می‌گیرد. در واقع حس مکان به عنوان مجموعه­ ای از معانی، اعتقادات، نمادها، ارزش­ ها و احساسات در ارتباط با مکانی خاص در نظر گرفته شده و به طور مستمر توسط افراد بازسازی می­‌گردد. باید خاطرنشان نمود که فرهنگ، مذهب و تاریخچه زندگی افراد در چگونگی شکل ­گیری این حس موثر است(Convery et al.,  2014: 1  ; Anacio et al., 2016: 108).

تنوع فرهنگی

       تنوع فرهنگی از راه­ های مختلفی تفسیر می­ شود. تنوع فرهنگی اغلب به عنوان تنوع گروه انسانی، جوامع یا فرهنگ ­ها در منطقه­ ای خاص یا آمیزه­ ای از افراد و گروه­ ها با ویژگی­ ها، ارزش ها، اعتقادات، فرهنگ­ ها و سنت ­ها، نژاد، قومیت، ملیت، دین یا زبان متفاوت در نظر گرفته می­ شود (; Reisinger, 2009: 32 Karout, 2013, 173). البته تنها عقاید و باورها نیست که در فرهنگ­ های گوناگون متفاوت است بلکه گوناگونی رفتار انسان نیز در خور توجه می‌باشد. در فرهنگ‌های مختلف­­، تفاوت زیادی بین رفتارها وجود دارد. در واقع تفاوت­ های رفتاری جنبه­­ هایی از تفاوت­ های وسیع فرهنگی است که موجب تمیز و تشخیص جوامع از یکدیگر می­ شود(گیدنز و بردسال،1396: 42) باید خاطرنشان نمود، منظور از تنوع در این مبحث، تنها شامل بحث­ های نژادی، قومی و هویت ­های جنسیتی نیست بلکه شاخص‌هایی مانند گرایش نسلی، طبقه اجتماعی، توانایی فیزیکی، خانواده، مذهب، مهارت، سیاست و سایر وابستگی­ ها را نیز در بر می­ گیرد (Mazur, 2010: 6).

روابط اجتماعی

       وجود ما در نهاد دیگران است(نقیه، 1394: 27). انسان ماهیتا باید در اجتماع زندگی کند و روابط اجتماعی، نقطه­ پیوند او با جامعه است(چراغی و کوتیانی، 1388: 112). در واقع رابطه اجتماعی به اثر متقابل اجتماعی بین دو یا چند نفر اطلاق می‌شود که فرصت تعامل اجتماعی با معنا بین افراد و گروه­ها را افزایش می ­دهد( Hanson, 2014  Serje, 2017 ;). اصطلاح رابطه اجتماعی برای ترسیم شرایطی به کار می­رود که دو یا چند نفر در رفتاری مشارکت دارند که در چهارچوب آن، هر فرد رفتار دیگری را به طور معناداری به حساب می ­آورد و در نتیجه، رفتار مذکور بر همین اساس جهت می ­یابد. رابطه اجتماعی از طریق رضایت متقابل مورد توافق قرار می­ گیرد(تقوایی و همکاران، 1391: 45 ). بنابراین هنگامی که نظام کنش افراد مختلف نسبت به یکدیگر جهت داده شود به طوری که معنادار باشد و با آگاهی صورت گیرد، روابط اجتماعی خوانده می­ شود(حاتمی، 1396: 255).

ارزش­های زیباشناختی و معنوی 

       زیباشناختی معانی مختلفی دارد که برگرفته از تجارب حسی متفاوت در ارتباط با مفاهیمی نظیر فرم، بیان، نمادگرایی، تصویر و احساسات می­باشد(Nuttavuthisit, 2014: 432). از سوی دیگر، زیبایی‌شناختی به ارزش‌های هماهنگی شامل انسجام(مجموعه­ ای از عناصر منسجم که در ویژگی­ هایی از قبیل وزن و تناسب دارند)، تناسب(جنبه­ ای از ارتباط بین دو یا چند ترکیب که از نظر بصری مشابه ­اند)، یکپارچگی داخلی(به معنای از بین‌بردن تضاد بین ترکیبات مصنوعی و کاهش تضاد در عناصر متنوع) و یکپارچگی کیهانی وابسته است. بر اساس مطالعات زیبایی شناختی می‌توان اذعان داشت، حواس، دانش و تجربه در سیستم عصبی انسان، مطلوبیت را مشخص می­ کنند. در واقع اطلاعات برآمده از حواس در مغز تعبیر شده و احساسات، تجربه و هنر را مدیریت می­ نماید(Xenakis et al., 2012: 216). در نهایت می‌توان گفت، انسان­ مزایایی از زیبایی یه دست می­ آورد که این مزایا، ارزش ­های زندگی از قبیل: شادی، آرامش و الهام بخشی و کیفیت زندگی را ارتقا می­ بخشد.

سیستم دانش و ارزش­های آموزشی

       درک انسان از محیط به اطلاعاتی وابسته است که از طریق حواس دریافت می‌نماید و دانش، امکان تفسیر آن­ها را فراهم می‌کند. عملکرد و رفتار انسان در گرو دانشی است که از طریق تمرین، یادگیری و تجربه و هم‌چنین گیرنده حسی و سیستم بدنی به دست می ­آید(Hunt, 2003: 101). دانش به طور معمول به باوری که تصحیح شده است اشاره می ­کند. امروزه می‌توان اذعان داشت که سیستم دانش، خط مقدم مفهوم شهروند شدن است(Merrifield, 2001: 5). زیرا شهروندان باید بدانند چطور رفتار کنند تا به هدف والای جامعه برسند. بنابراین شهروندان برای تعامل با یکدیگر به راهنمایی نیاز دارند که همان سیستم ارزشی آموزش شهروندی است.

گردشگری و CES

       صنعت گردشگری یکی از بزرگ­ترین و رو به رشدترین صنایع جهان است. بر اساس تعریف سازمان جهانی گردشگری[2]، گردشگری پدیده ­ای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می­ باشد که با جابه‌جایی مردم به مکانی خارج از محل زندگی­ شان در ارتباط است(Cristina schander de almeida et al,. 2016: 208). گردشگری در واقع یک رویداد بزرگ اجتماعی و فرهنگی است(Tangit,et al., 2014: 3) که می­ تواند تاثیرات متفاوتی نظیر تغییر در ارزش­ ها، رفتار افراد، روابط زندگی جمعی، سبک زندگی، سطوح امنیت و رفتار اخلاقی، جشن ­های سنتی و سازماندهی در جوامع به دنبال داشته ­باشد. این تاثیرات، مثبت و در راستای افزایش غرور در جامعه میزبان است. پژوهش‌ها نشان می‌دهد، ارتباط و تعامل میان افراد با زمینه­ های فرهنگی متفاوت می­ تواند بر روی فرهنگ آن­ها تاثیر بگذارد(Grizinik and Vodeb, 2015 Shahzalal, 2016 ;). بنابراینگردشگری می ­تواند با تغییردادن فرهنگ، در نهایت میزان دریافت CES را تغییر دهد(Dickinson and Hobbs, 2017: 183) البته باید خاطرنشان نمود که این موضوع با سیستم ارزشی هر فرد ارتباطی نزدیک دارند(Gatzweiler and Hagedorn, 2013 ; Tengberg et al., 2012) زیرا این خدمات محصول درک مستقیم افراد از محیط می­ باشند. با مشخص‌شدن اهمیت فرهنگ در دریافت خدمات فرهنگی اکوسیستم از محیط، محافظت از فرهنگ ضرورت می ­یابد و از آن­جا که بین فرهنگ و گردشگری، رابطه سودمند متقابلی وجود دارد(OECD, 2009: 17) می­ توان از این طریق، محافظت از فرهنگ و توسعه­ آن را تضمین نمود. چرا که گردشگری با افزایش آگاهی و افتخار به تمدن و تاریخ، می ­تواند به محافظت و توسعه­ فرهنگ جوامع کمک کرده و نقش مهمی در غنی‌سازی فرهنگی ایفا نماید(Anstrand, 2006: 9). به عبارت دیگر، با تاثیرات مثبت فرهنگی و اجتماعی گردشگری در محیط مانند افزایش حمایت از فرهنگ سنتی، به نمایش گذاشتن هویت قومی، افزایش فرصت‌های اجتماعی، تجدید افتخارات فرهنگی، توجه به سبک معماری بومی و تشویق به حفاظت از عناصر مهم فرهنگی و تاریخی(اینسکیپ، 1395) می­توان موجب توسعه و غنی ­سازی فرهنگ گردید که این دستاورد در نهایت به افزایش درک CES و دریافت آن توسط انسان منجر می­ شود.

جمع‌بندی

       در نهایت می‌توان اذعان نمود، بین فعالیت‌های گردشگری و توسعه مولفه‌های 5گانه CES، ارتباط معناداری وجود دارد. بدین‌صورت که گردشگری(در صورت برنامه‌ریزی و مدیریت صحیح) باعث می‌شود مردم به شهر خود علاقه بیشتری احساس کرده و ارزش شهر از دید آن­ها بیشتر شود به‌طوری که تمام تصورات، احساسات و خاطرات آن­ها تحت تاثیر گردشگری قرار می‌گیرد. همچنین ارتباط بین شهروندان و گردشگران موجب می‌شود که مردم احساساتی نظیر وابستگی به مکان، دلبستگی به محیط، رضایت، درک و معنا را تجربه کرده و شهر و فرهنگ خود را به سایر شهرها و فرهنگ ­ها ترجیح دهند. از سوی دیگر گردشگری موجب تغییرات قابل توجهی در تنوع فرهنگی می‌گردد. به‌طوری که ارتباط بین مردم شهر میزبان با گردشگران، آن‌ها را به سمت آشنایی با افراد متفاوت سوق داده و به یادگیری فرهنگ ­ها و مراسم­ فرهنگ‌های دیگر مشتاق می‌کند. با استناد بر نتایج پژوهش‌های انجام‌شده می­ توان گفت که گردشگری موجب تنوع فرهنگی و هم‌چنین تغییر روابط اجتماعی در شهر گردیده و بر روابط مردم با دوستان و خانواده­ هایشان و کاهش اختلافات میان آن­ها تاثیر به‌سزایی دارد. شایان ذکر است که پیوستگی و حمایت اجتماعی نیز از جمله شاخص‌هایی است که تحت تاثیر گردشگری قرار خواهد گرفت. در نهایت می‌توان اذعان داشت که تغییرات سیستم دانش و ارزش­ های آموزشی شهری نیز از گردشگری متاثر گردیده و ارتباط مردم با گردشگران موجب می‌شود که به حقوق دیگران احترام بیشتری بگذارند. گردشگری توانسته است به رفع تبعیض نژادی و رد تعصبات قوم­گرایانه در شهرها کمک کند. هم چنین باعث شده است که مردم به صلح و قوانین حقوق بشر بیشتر پای‌بند شوند و طرز استفاده­ صحیح از منابع ملی و انرژی را یاد بگیرند. البته باید خاطرنشان نمود تبلور آثار مثبت ذکرشده، در صورت وجود مدیریت و برنامه‌ریزی علمی و اصولی گردشگری میسر است که متاسفانه هنوز در این زمینه کاستی‌های فراوانی در سطوح مختلف مدیریت گردشگری کشور وجود دارد. در پایان، موارد زیر جهت تقویت اثرگذاری گردشگری بر CES پیشنهاد می گردد:

– ارتقای آگاهی گردشگران درباره فرهنگ شهروندان از روش ­های خلاقانه تبلیغاتی.

– آموزش جامعه در ارتباط با حفظ آثار فرهنگی- تاریخی، حضور گردشگران و نحوه­ برخورد با فرهنگ­ های متفاوت.

– ارزیابی ادواری آثار گردشگری بر CES توسط مسئولان و برنامه ­ریزان

– زیباسازی فضاها و به‌سازی نمادهای شهری

– احداث یا به‌سازی فضاهای مناسب جهت افزایش تعاملات اجتماعی بین گردشگران و شهروندان

دکتر نازنین تبریزی عضو هیات علمی و مدیر گروه مدیریت جهانگردی دانشگاه مازندران