ﺗﻮﺭﻳﺴﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻧﺎﺧﻠﻒ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ

ﺑﻬﺮه ﻤﻨﺪﻱ ﺍﺯﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﻮﺍﻫﺐ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﻫچون ﻛﻮﻩ ﻭﺟﻨگل ﻭﺩﺭﻳﺎ ﻭﺩﺷﺖ ﻭجلگه ﻭﺗﺎﻟﺎﺏ و…ﻭﻫﻤﺠﻮﺍﺭﻱ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺑﺎ ﺑﺎﻳﺘﺨﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ همچنین ﻗﺮﺍﺭگرﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﻛﺮﻳﺪﻭﺭ ﺷﺮق ﺒﻪ ﻏﺮﺏ ﺩﺭﺷﻤﺎﻝ ﻛﺸﻮﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺭﺍﺑﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺑﻲ ﺑﺪﻳﻞ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻛﺸﻮﺭ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺟﺒﺎﻝ ﺍﻟﺒﺮﺯ ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﻭ ﺩﺭﻳﺎى ﻤﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺩﺭﺷﻤﺎﻝ ﻭﺑﺎﺭﻧﺪگی ﻭ ﺭﻃﻮﺑﺖ ﺑﺎﻟﺎ ﻣﻮﺟﺐ گرﺩﻳﺪﻩ […]

ﺑﻬﺮه ﻤﻨﺪﻱ ﺍﺯﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﻮﺍﻫﺐ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﻫچون ﻛﻮﻩ ﻭﺟﻨگل ﻭﺩﺭﻳﺎ ﻭﺩﺷﺖ ﻭجلگه ﻭﺗﺎﻟﺎﺏ و…ﻭﻫﻤﺠﻮﺍﺭﻱ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺑﺎ ﺑﺎﻳﺘﺨﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ همچنین ﻗﺮﺍﺭگرﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﻛﺮﻳﺪﻭﺭ ﺷﺮق ﺒﻪ ﻏﺮﺏ ﺩﺭﺷﻤﺎﻝ ﻛﺸﻮﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺭﺍﺑﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺑﻲ ﺑﺪﻳﻞ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻛﺸﻮﺭ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺟﺒﺎﻝ ﺍﻟﺒﺮﺯ ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﻭ ﺩﺭﻳﺎى ﻤﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺩﺭﺷﻤﺎﻝ ﻭﺑﺎﺭﻧﺪگی ﻭ ﺭﻃﻮﺑﺖ ﺑﺎﻟﺎ ﻣﻮﺟﺐ گرﺩﻳﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻗﻂﺒﻬﺎﻯ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻯ ﻛﺸﻮﺭ ﺗﺒﺪﻳﻞ كردد. ﻛﺸﺖ ﺑﺮﻧج به نحوی است که ﺑﻴﺶ ﺍﺯ 44%ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺑﺮﻧﺞ ﻛﺸﻮﺭ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎﻍ ﻫﺎﻱ ﻭﺳﻴﻊ ﻣﺮﻛﺒﺎﺕ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺘﺎن ﺮ ﺍ ﺑﻪ يكي ﺍﺯﺑﺰﺭگترﻳﻦ ﺗﻮﻟﻴﺪﻛﻨﻨﺪگان ﻣﺮﻛﺒﺎﺕ ﻛﺸﻮﺭﺗﺒﺪﻳﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﺤﺼﻮﻟﺎﺕ ﺑﺎﻏﺎﺕ ﺳﻴﺎﻩ ﺭﻳﺸﻪ ﺩﺭ ﺷﺮﻕ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﻏﺎﺕ ﻛﻴﻮﻱ ﺩﺭﻏﺮﺏ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺤﺼﻮﻟﺎﺕ ﺷﻴﻠﺎﺗﻲ گلها ﻭ گیاﻫﺎﻥ ﺯﻳﻨﺗﻲ و…ﻫﻤﻪ ﻭﻫﻤﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ي پتاﻧﺴﻴﻞ ﺑﺎﻟﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭﺑﺨﺶ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻱ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺩیگر ﺑﻬﺮه ﻤﻨﺪﻱ ﺍﺯ موﺎﻫﺐ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﻛﻮﻩ ﻭﺟﻨگل ﻭﺩﺷﺖ ﻭﺩﺭﻳﺎ و…ﺩﺭﻛﻨﺎﺭﻫﻢ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍﺑﻪ ﻗﻂﺐ گردشگری ﻛﺸﻮﺭ ﻧﻴﺰ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
اگر ﺑﺘﻮﺍﻥ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻱ ﻭﺻﻨﻌﺖ گردشگری ﺭﺍ ﺩﻭ ﺯﺍﻳﻴﺪﻩ ﻭﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗژﻳﻚ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ دانست، ﺑﺎﻳﺪ گفت ﻛﻪ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﻭﺳﻴاﺴﺖ گذاران ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﻛﺸﻮﺭ ﺩﺭ پرﺩﺍﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﺭمواقعی ﺑﻪ کشاورزی ﻭ ﻣﻮﺍﻗﻌﻲ دیگر به گردشگری پرﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺳﻮﺩ آﻭﺭﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻧﺪﻳﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭ ﻧه ﺘﻨﻬﺎ آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ شاهد ﺗﻮﺳﻌﻪ ى ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻱ نبوده ایم بلکه ﺍﺯﺳﻮﻱ دیگر ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺟﻪ كافي ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﺗﻮﺭﻳﺴﻢ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آﺛﺎﺭ ﺯﻳﺎﻧﺒﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺑﺨﺸﻬﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺍﺷﺘﻪ است آن ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﻱ ﻧﺎﺧﻠﻒ برای مازندران ﺗﺒﺪﻳل ﻜﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺳﻌﻲ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺳﻮﺀ ﺍﻳﻦ پدیده ﺑﺮ ﺑﺨﺸﻬﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ.
ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ:
آنچه که ﺩﺭنگاه ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﻧﻆﺮ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺑه ﺪﻟﻴﻞ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺣﺠﻢ ﺑﺎﻟﺎﻱ مسافرﻭ گردشگر ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻟﺤﺎﻅ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ متنفع شود که این بهره مندی به نوبه ی خود باید بتواند باعث رفاه بیشتر مردم استان شود.همانطور که ذکر شد این ظاهر قضیه است اما با نگاهی دقیق تر میتوان فهمید که علی رغم گردش بالای نقدینگی در این بخش، سهم بسیار اندکی متوجه استان و مردم استان می شود که همین سهم اندک نیز تحت تاثیر اثرات سوء گردشگری از قبیل افزایش سرسام اور گرانی وافزایش قیمتها قرار می گیرد. افزایش تصاعدی قیمت زمین و مسکن و رونق ویلا سازی در حاشیه ساحل وجنگل انگیزه ی کافی برای تغییر کاربری اراضی کشاورزی را به زمین داران ، دلالان و سود جویان می دهد. ازسوی دیگر افزایش بهای مسکن تهیه خانه و سر پناه مناسب را به یکی از مشکلات عمده ی جوانان در نقاط شهری استان تبدیل کرده است. با گشتی کوتاه در استان تفکیک و قطعه بندی زمینهای کشاورزی به منظور ویلا سازی و ایجاد شهرک های ویلایی قابل مشاهده است. مجموعه ی این عوامل میدان را به عرصه ی پرسود برای دلالان وسود جویان ومتعرضین به منابع طبیعی فراهم کرده است. انباشت نقدینگی و سرمایه به صورت مشتی ویلا وساختمان و آپارتمان که در طول سال ممکن است چند روزی بیشتر مورد استفاده قرار نگیرد مساله ای ست که به طور جدی باید مورد بررسی قرار گیرد. اگر این سرمایه های کلان در بخش تولید وارد میشد؛ مسلما امروز رونق بیشتر زندگی را در مازندران شاهد بودیم. از سوی دیگر مصرف بالای انرژی و هزینه های زیاد برای نگهداری از این واحد های بدون استفاده نیز چشمگیر است. همه ی اینها در شرایطی است که عدم سیاستگذاری صحیح و بی برنامگی در ساماندهی به این بخش موجب گردیده تا شاهد بلبشو بازاری عجیب باشیم.
فرهنگی اجتماعی:
از دیر باز دیار سرسبز مازندران به دیار علویان معروف بوده است واز افتخارات مازنیها این است که توسط فرزندان رسول الله واهل بیت عصمت وطهارت اسلام آورده اند. هم اکنون جای جای استان متبرک است به قبور مطهر نوادگان وفرزندان اهل بیت عصمت وطهارت. جو ولایی و مذهبی حاکم بر منطقه از دیر باز شرایط را برای پرورش عالمان و دانشمندان و فرزانگان بسیری محیا نموده است. کما اینکه این نخبگان دینی به عنوان مفاخر فرهنگی و دینی استان اند.اینکه نسبت جمعیتی طلاب علوم دینی وشهدای اهدایی مازندران در جنگ تحمیلی در میان استانهای کشور در رتبه ی نخست قرار دارد دلیل این مدعاست که مذهب ودین وارزشهای اسلامی آمیخته با خون مردم در دیار علویان است.
یکی از بخشهایی که به شدت مورد هجمه و تلفات صنعت گردشگری قرار گرفته ومازندران را دستخوش تغییرات شدید به لحاظ بافت فرهنگی و دینی نموده است؛ همین فرهنگ ایمان و عقیده مردم است که همچنان بی رحمانه به آن تاخت وتاز می شود.مازندران به دلیل هجوم انبوه مسافر وگردشگر و برخورداری از شرایط آب وهوایی مناسب و بسیار مطلوب زمینه ساز ایجاد محیطی برای انواع بی بندوباریهای اخلاقی واجتماعی و فرهنگی شده که بیشترین خسارت را به فرهنگ و مذهب واعتقاد جوانان خود می زند.اکنون شاید والدین مازندرانی بیشتر از هرجای دیگر در کشور شاهد ذوب شدن و فرورفتن فرزندان و دلبندان خود در این گرداب ایجاد شده هستند .اوضاع اسفناک سواحل دریا در فصول گرم و افزایش آمار جرایم اجتماعی از جمله دلایل این مدعاست که بی رحمانه و بدون توجه مسئولان ذیربط فرهنگی کشور به جان مردم استان افتاده است.به هم خوردن بافت جمعیتی بومی استان به دلیل خوش نشینی موجب شده که مازندران تبدیل به شهر 72ملت شود.سه جاده ی دسترسی تهران به مازندران و ورودیهای شرقی وغربی استان موجب سرازیری حجم بالای مسافر به استان شده که به تغ یرات شدید بافت فرهنگی واجتماعی استان انجامیده است. از سوی دیگر تلفات بالای رانندگی و تلفاتی که دریا از مسافران میگیرد یکی دیگر از معضلات این فرزند ناخلف برای مازندران می باشد.
محیط زیست:
آلودگی شدید دریا به دلیل رها سازی فاضلاب ناشی از مجتمع های حاشیه ساحل و رودخانه ها نیز حجم ذخایر ماهیان را به شدت کاهش داده، مشکلات ناشی از شکار غیر مجاز مسافران رهاسازی زباله های شهری و … از جمله دلایلیست که نیاز به یک مدیریت جامع و کلان کشوری را به این گوهر کمیاب کشور می نمایاند تا بتوانیم آن را از این اوضاع اسفناک نجات داده ودر مسیر درست آن هدایت کنیم وبهره مندی هرچه بیشر با کمترین خسارت را داشته باشیم.

آرش رضایی