سلاح محمد روی زمین نمی ماند!
حرف آنلاین – حسین زحمتکش : همزمان با دریافت خبر شهادت 13 تن از پاسداران لشکر 25 کربلا در نبرد خان طومان حلب، گروه تروریستی تکفیری جیش الفتح با انتشار تصاویری از رزمندگان ایرانی به خصوص شهیدان محمد بلباسی و رحیم کابلی در فضای مجازی به دنبال تضعیف روحیه جبهه مقامومت و خانواده شهدا برآمد. […]
حرف آنلاین – حسین زحمتکش : همزمان با دریافت خبر شهادت 13 تن از پاسداران لشکر 25 کربلا در نبرد خان طومان حلب، گروه تروریستی تکفیری جیش الفتح با انتشار تصاویری از رزمندگان ایرانی به خصوص شهیدان محمد بلباسی و رحیم کابلی در فضای مجازی به دنبال تضعیف روحیه جبهه مقامومت و خانواده شهدا برآمد. در آخرین اظهار نظرهای رسانه های خارجی، بی بی سی فارسی در خبری، خوشحالی خود را از انتشار این تصاویر نشان داد و با درج مطلب “سپاه مازندران با انتشار بیانیه ای مردم را دعوت به صبر و آرامش کرد” قصد ایجاد فضایی را داشت تا مردم مازندران و خانواده شهدا را مغلوب این حرکت گروه جیش الفتح نشان دهد. این جو رسانه ای به طوری بود که رسانه ملی در تمای بخش های خبری خود به آن اذعان داشت و از مردم خواست فریب این تزویر دشمن تروریست را نخورد.
*محمد جان شهادت گوارایت
با توجه به اتفاقات بیان شده برآن شدیم تا پاسخ خانواده شهدا و مردم مازندران به برخی از این یاوه گویی ها را بدهیم. تصویری در فضای مجازی پخش شده بود مبنی بر اینکه بر سر منزل شهید بلباسی بنری با عنوان”محمد جان شهادت گوراری وجودت” نصب شده بود. این تصویر در حالی در فضای مجازی منتشر شده بود که چند ساعتی از شهادت شهید بلباسی نمی گذشت که نشان از عزم و اراده این خانواده در اهدا عزیزشان به انقلاب داشت. وقتی به محل سکونت شهید رسیدم از اهالی محله می پرسیدم “منزل شهید بلباسی کجاست؟ او به تازگی در سوریه به شهادت رسیده است” جالب بود با یکی دو پرسش، مردم مرا به سمت منزل شهید راهنمایی کردند. اهالی محل همگی از شهادت این مرد جوان خبر داشتند، گویی عزیزی در این محل زندگی می کرده که آشنای همگان بوده است. به منزل شهید رسیدم، افراد زیادی در اطراف منزل ایستاده بودند، چهره ی فردی برایم آشنا بود، سرهنگ حاجی فرمانده اردوگاه شهدای مازندران در خرمشهر، آنقدر گریسته بود که چشمانش کبود شده بود. مرا که دید به سمتم آمد در آغوش گرفتمش، یک جمله گفت: “دیدی تنها شدم!”
*مدیر محبوب اردوگاه!
شهید بلباسی مدیر اردویی سپاه کربلا بود، همه بسیجیان مازندران از گلوگاه تا رامسر او را می شناسند، مرد جوانی که از قبل در اردوهای جهادی حضور داشت و زمانیکه به عنوان مدیر اردویی انتخاب شد، خانه و کاشانه اش مناطق عملیاتی غرب و شرق شده بود ، انگار همین دیروز بود که محمد در اردوگاه به من می خندید و می گفت: خبرنگار بسیجی، دوربینت کجاست؟ یادم می آید که چگونه در اردوگاه با شوق کفش زائران شهدارا واکس می زد، بچه ها به شوخی به او می گفتند مدیر واکسی!
و حالا می دیدم جوانان در منزل او کفش مردم را با افتخار جفت می کردند چون حالا محمد نیز شهید است و خدمت به شهید افتخار می خواهد. جمعیت زیادی در رفت و آمد بودند، متوجه شدم آیت الله معلمی نیز حضور دارد، او با خانواده شهید دیدار کرده بود ،از او در مورد روحیه خانواده شهید پرسیدم ، وی روحیه خانواده شهید بلباسی را عالی توصیف کرد و اینکه آن ها خود را نباخته اند و خوشحال اند که در این بزم مقرب درگاه پرودگار شده اند. وی به جنگ روانی دشمن نیز اشاره کرد و گفت که کار دشمن از صدر اسلام جوسازی و تخریب چهره ی افراد مصلح خدا بوده است، از آن ها بیش از این نیز انتظار نمی رود. جوانان زیادی برای عرض تسلیت به خانواده شهید آمده بودند، همه ی جوانان، خادم الشهدا اردوگاهی بودند که یک ماه با محمد بلباسی هر سال زندگی می کردند.
*محمد را دوباره به سوریه می فرستم
آری محمد جان ، تو اثبات کردی که ادامه دهنده راه شهید، حتما روزی به شهادت ختم خواهد شد. گروهی از دوستان شهید بلباسی برای گفتن وصیت شهید به سراغ همسرش آمده بودند. پس از اتمام موضوع به سراغ همسر شهید رفتم و موضوع جو رسانه ای گروه های تروریستی را به او گفتم. همسر شهید بلباسی در پاسخ گفت «من روحیه ام را نباخته ام من از مدت ها قبل منتظر خبر شهادت محمد بودم، از مدت ها قبل خودم را برای شهادت محمد آماده کرده بودم، اگر محمد بار دیگر زنده شود او را بازم هم به سوریه می فرستم، دشمنان قسم خورده اسلام بدانند محمد زنده است و ما نیز مانند او رزمنده هستیم و این راه را ادامه خواهیم داد»
صلابت در گفتار همسر شهید و اراده مصم او نشان از قلب مطمئن این زن در فداکردن همسرش می داد . زنی که حالا باید تربیت و بزرگ کردن سه فرزند محمد را به تنهایی بر دوش بکشد. شهید بلباسی دو پسر و یک دوختر از خود به یادگار گذاشته است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0