حرف خشکسالی و بحران بی‌آبی در ایران را بررسی می کند

آخرین نفس‌های بزرگ‌ترین خلیج خزر

ساری-گروه اجتماعی/خلیج گرگان، بزرگ‌ترین خلیج دریای خزر، با وسعتی که میان شبه‌جزیره میانکاله و دو استان مازندران و گلستان گسترده شده است، روزگاری نمادی از طراوت و حیات طبیعی شمال ایران بود. این خلیج، با آب‌های آرام و تالاب‌های پیرامونش، نه تنها محل زیست انواع گونه‌های آبزی و پرندگان مهاجر بود، بلکه مرکز زندگی اقتصادی و تفریحی بسیاری از ساکنان منطقه محسوب می‌شد. اما در سال‌های اخیر، خشکسالی‌های پیاپی و مدیریت نامناسب منابع آبی، این اکوسیستم ارزشمند را به لبه بحران کشانده است.

ساری-گروه اجتماعی/خلیج گرگان، بزرگ‌ترین خلیج دریای خزر، با وسعتی که میان شبه‌جزیره میانکاله و دو استان مازندران و گلستان گسترده شده است، روزگاری نمادی از طراوت و حیات طبیعی شمال ایران بود. این خلیج، با آب‌های آرام و تالاب‌های پیرامونش، نه تنها محل زیست انواع گونه‌های آبزی و پرندگان مهاجر بود، بلکه مرکز زندگی اقتصادی و تفریحی بسیاری از ساکنان منطقه محسوب می‌شد. اما در سال‌های اخیر، خشکسالی‌های پیاپی و مدیریت نامناسب منابع آبی، این اکوسیستم ارزشمند را به لبه بحران کشانده است.

بیش از پانزده سال است که خلیج گرگان شاهد عقب‌نشینی مستمر آب‌های خود است. در بندرگز، خط ساحل تقریباً یک کیلومتر به سمت خشکی پیش رفته و این عقب‌نشینی، زنگ خطری برای ساکنان و فعالان اقتصادی منطقه به صدا درآورده است. قایقرانان محلی برای حفظ کسب‌وکار خود مجبور شدند اسکله‌های چوبی بلندی بسازند تا گردشگران همچنان بتوانند از قایق‌ها استفاده کنند. اما این اقدام، تنها یک راه‌حل موقت بود و بحران واقعی همچنان پابرجاست.

در سال ۱۴۰۰، طرحی با بودجه‌ای ۴۰۰ میلیارد تومانی برای رسوب‌برداری خلیج اجرا شد. این طرح با هدف بازگرداندن سطح آب و جلوگیری از پس‌روی بیشتر خلیج انجام شد، اما نتیجه کاملاً برعکس شد. نه تنها پس‌روی خلیج کند نشد، بلکه با شدت بیشتری ادامه یافت و بسیاری از سواحل و فضاهای تفریحی متروکه شدند. گردشگری محلی که یکی از منابع اصلی درآمد ساکنان بود، روز به روز تضعیف شد و مشاغل وابسته به این حوزه یکی پس از دیگری از بین رفتند.

علل اصلی این تغییرات روشن است: کاهش بارش‌ها، سدسازی‌ها بر ورودی‌های آبی خلیج و برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی برای کشاورزی، سه عاملی هستند که فشار مضاعفی بر این اکوسیستم وارد کرده‌اند. روندهای طبیعی و انسانی در کنار هم، خلیجی را که زمانی مامن زندگی بود، امروز به نقطه‌ای شکننده و آسیب‌پذیر تبدیل کرده‌اند.

اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، خطرات زیست‌محیطی جدی خلیج گرگان را تهدید می‌کند. کارشناسان هشدار می‌دهند که این خلیج می‌تواند در آینده‌ای نه‌چندان دور به یکی از کانون‌های گرد و غبار شمال کشور تبدیل شود و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن، از جمله از بین رفتن کشاورزی و کاهش جذب گردشگر، دامنگیر منطقه خواهد شد. این اتفاق نه تنها به ساکنان محلی آسیب می‌زند، بلکه تأثیرات منفی بر اکوسیستم‌های پیرامون، از جمله تالاب‌ها و زیستگاه پرندگان مهاجر، خواهد داشت.

خلیج گرگان، که زمانی جاذبه‌ای طبیعی برای مردم و گردشگران بود، اکنون نماد بحران آب و پیامدهای خشکسالی و بهره‌برداری ناپایدار از منابع طبیعی است. اهمیت توجه به مدیریت پایدار منابع آبی و اتخاذ راهکارهای علمی برای حفاظت از این خلیج، بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. هر روزی که دیرتر اقدام شود، فاصله با بحرانی غیرقابل بازگشت بیشتر می‌شود.

این بحران، پیامی جدی برای کل کشور دارد؛ پیامدی که هشدار می‌دهد خشکسالی و سوءمدیریت منابع آب، تنها محدود به خلیج گرگان نیست و می‌تواند نمونه‌ای از چالش‌های گسترده‌تر ایران در دهه‌های آینده باشد. حفاظت از خلیج گرگان، فراتر از یک ضرورت محلی است؛ این یک وظیفه ملی و زیست‌محیطی است که نیازمند همکاری دولت، کارشناسان و مردم منطقه است تا این گنجینه طبیعی ایران همچنان نفس بکشد.