به مناسبت 17مرداد؛

در ضرورت و نکوهش خبرنگاری

ساری-گروه فرهنگی/چشم هایمان را که باز می کنیم با خبر احاطه شده ایم، بخش مهمی از زندگی ما امروز در زیست رسانه ای می گذرد، زیستی همراه با ضرورت ها و نکوهش ها، برای بودن ها و نبودن ها، برای با که و چرا بودن.17مرداد، هر سال در تقویم، روزی برای خبرنگاران است. روزی برای تجلیل، برای یادآوری، برای سخن گفتن از نقش‌ها، مسئولیت‌ها و مخاطراتِ حرفه‌ای که قرار بوده صدای جامعه باشد، آیینه واقعیت، و وجدان بیدار ملت. اما در کنار تمام تبریک‌ها، عکس‌های یادگاری، و گل‌هایی که گاه بی‌گلایه بر میز تحریریه‌ها نهاده می‌شوند، شاید این روز، بیش از هر چیز، نیازمند تأملی صادقانه باشد؛ تأملی در باب چرایی ضرورت این حرفه و چرایی دل‌نگرانی از وضعیت امروز آن.

ساری-گروه فرهنگی/چشم هایمان را که باز می کنیم با خبر احاطه شده ایم، بخش مهمی از زندگی ما امروز در زیست رسانه ای می گذرد، زیستی همراه با ضرورت ها و نکوهش ها، برای بودن ها و نبودن ها، برای با که و چرا بودن.17مرداد، هر سال در تقویم، روزی برای خبرنگاران است. روزی برای تجلیل، برای یادآوری، برای سخن گفتن از نقش‌ها، مسئولیت‌ها و مخاطراتِ حرفه‌ای که قرار بوده صدای جامعه باشد، آیینه واقعیت، و وجدان بیدار ملت. اما در کنار تمام تبریک‌ها، عکس‌های یادگاری، و گل‌هایی که گاه بی‌گلایه بر میز تحریریه‌ها نهاده می‌شوند، شاید این روز، بیش از هر چیز، نیازمند تأملی صادقانه باشد؛ تأملی در باب چرایی ضرورت این حرفه و چرایی دل‌نگرانی از وضعیت امروز آن.

خبرنگاری، در بنیاد خود، کنشی است در جست‌وجوی حقیقت. تلاشی انسانی برای نزدیک شدن به واقعیت‌ها، هرچند ناتمام، هرچند نسبی. در جهانی که سرشار از قدرت، روایت، پنهان‌کاری و منافع متضاد است، خبرنگار کسی است که می‌خواهد، یا باید بخواهد، روایت رسمی را کنار بزند و به لایه‌های پنهان رخدادها راه پیدا کند. او مأمورِ پرسش‌گری‌ست؛ نه فقط گزارش‌گر آنچه دیده، که کاوش‌گر آنچه پنهان مانده. در چنین نگاهی، خبرنگاری صرفاً حرفه‌ای شغلی نیست؛ رسالتی اجتماعی و اخلاقی است.

اما خبرنگاری، به‌ویژه در جامعه ما، تنها به این ساحت آرمانی محدود نمی‌شود. در واقعیت، خبرنگار بودن در ایران – و در بسیاری از کشورهای دیگر – اغلب با محدودیت، فشار، بیم، بیکاری و ناامنی گره خورده است. خبرنگاران، پیش از آنکه راوی جامعه باشند، خود قربانی همان واقعیتی‌اند که می‌نویسند. از حقوق نادیده گرفته‌شده و امنیت شغلیِ شکننده گرفته تا خطوط قرمز نامرئی‌ای که هر روز تنگ‌تر می‌شود. و با همه این‌ها، هنوز هستند کسانی که نوشتن را متوقف نمی‌کنند؛ که می‌نویسند، حتی وقتی نوشتن خطاست.

اما در کنار این مظلومیت و نجابت، نکوهش نیز هست. خبرنگاری امروز، به‌ویژه در عصر رسانه‌های دیجیتال، بیش از همیشه در معرض تهدید از درون است. تهدیدی به نام روزمرگی، هیجان‌زدگی، کلیک‌زدگی، و گاه بی‌اخلاقی. در بسیاری از رسانه‌ها، سرعت بر دقت، تیترهای جنجالی بر صحت و منبع، و بازنشر شایعه بر تحقیق و راستی‌آزمایی غلبه یافته است. شبکه‌های اجتماعی از خبرنگاران، سلبریتی‌هایی ساخته‌اند که گاه به‌جای کنشگر حقیقت، به تولیدکنندگان هیجان و مصرف‌کنندگان بحران بدل شده‌اند.

از سوی دیگر، خط‌کشی‌های سیاسی، مرزبندی‌های جناحی، و وابستگی رسانه‌ها به نهادهای قدرت و ثروت، استقلال حرفه‌ای خبرنگاران را به پرسشی جدی بدل کرده است. وقتی رسانه‌ها، نه تریبون مردم، که بلندگوی نهادها می‌شوند؛ وقتی خبرنگاران به جای پرسیدن، توجیه می‌کنند یا روایت از پیش‌تعیین‌شده را بازنشر می‌دهند، چگونه می‌توان از جامعه انتظار اعتماد داشت؟

در چنین شرایطی، باید از نو درباره جایگاه خبرنگار در جامعه اندیشید. باید پرسید:
خبرنگار در ایران امروز، در چه جایگاهی ایستاده؟
مردم او را چگونه می‌بینند؟
قدرت، چه برداشتی از او دارد؟
و خودِ خبرنگار، به کجا تعلق دارد؟

روز خبرنگار، اگر قرار است معنا داشته باشد، نباید تنها صحنه‌ای برای تجلیل و تبلیغ باشد؛ باید به مجالی برای بازخوانی این حرفه بدل شود. فرصتی برای بازنگری در آموزش خبرنگاری، در حقوق حرفه‌ای، در اخلاق رسانه‌ای، در رابطه رسانه و قدرت، و در معنای “حقیقت” در عصری که حتی خود حقیقت نیز زیر سؤال رفته است.

و در نهایت، یادآوری این نکته حیاتی است:
روز خبرنگار، فقط روز کسانی نیست که شغل‌شان خبرنگاری‌ست. روز کسانی‌ست که هنوز به نوشتن با وجدان باور دارند. روز کسانی‌ست که حتی اگر نام‌شان در فهرست خبرنگاران ثبت نشده، صدایشان پژواک حقیقت است. و نیز، روزی برای یاد همه آن‌ها که دیگر در میان ما نیستند، اما در حافظه این حرفه، همواره حاضرند.