میراث استاد فرشچیان؛ مهارتآموزی به مثابۀ عشق ورزیدن
سید بهنام مهردل – سرپرست اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان مازندران: در حریم هنرِ بیکران استاد فرشچیان، دستانش نه فقط ابزار آفرینش که تجسمِ «مهارتِ متعالی» بود؛ مهارتی که از مرزِ فن فراتر میرفت و به عرفانِ عمل میگرایید. هر ضربهی قلمموی او، روایتی بود از رنجِ شیرینِ تمرین، از عشقِ بیقرار به کمال، و از صبوریِ هزارسالهای که در رگهای رنگ جاری میشد. اینجا، مهارت، تنها چیره دستی نیست؛ «سلوک» است. سلوکی که در آن، چشم، دل میشود و انگشتان، ترجمانِ جان. فرشچیان به ما میآموزد که مهارتِ راستین، آنگاه شکوه مییابد که با اندیشهای ژرف و عشقی سوزان درآمیزد و از دلِ ظرافتهای فنی، معنا زاده شود.
استاد، چنان با تابلوهایش درمیآمیزد که گویی هر پرده، نه تصویر که نفسِ کشیدهی فرهنگِ این سرزمین است. اندیشههای او، ریشه در اعماقِ اسطوره، عرفان و حماسهی ایران دارد؛ از خونِ سیاووش تا اشکِ زهرا(س)، از بالهای سیمرغ تا سکوتِ عارفانهی مولانا. فرشچیان به هنر میآموزد که مهارتِ ناب، بیپشتوانهی معرفت و هویت، رنگی پایدار نخواهد داشت. او برای هر نسل، این پیامِ سترگ را نقش میزند: «مهارتآموزِ راستین، پیش از آنکه دستهایش تربیت شوند، دلش باید به آینهای از حقیقت و اصالت بدل گردد». در مکتبِ او، هنرجو نه شاگردِ فن، که پرورشیافتهی «معنای ایران» است.
در گسترهی آموزشِ فنی و حرفهای، چراغِ راهِ ما، فرشتگانِ مهارتیاند چون فرشچیان که عمر خویش را وقفِ «زنده نگاه داشتنِ هنرِ زندگی» کردهاند. او نشان داد که بالاترین مدارجِ مهارت، آنجاست که فناوریِ دست در خدمتِ اشراقِ روح قرار گیرد. یادگارهای او – از پرپرِ سنبلهای «ضامن آهو» تا شمشیرِ نورانیِ «عصر عاشورا» – گواهِ این حقیقتاند: «مهارت، زمانی جاودانه میشود که نه برای ماندن بر کاغذ، که برای لرزاندنِ ژرفای وجودِ انسان باشد». امروز، به تاسی از این نگاه وظیفهی ما در عرصهی مهارتآموزی، پرورشِ نسلی است که همچون استاد، «دستهای توانا» و «دلهای بیدار» داشته باشند؛ نسلی که بداند هر گرهی فرش، هر نقشِ کاشی، هر تراشِ چوب، میتواند جلوهگاهی از همان شکوهِ بیکرانی باشد که بر پردههای فرشچیان جاری است.
و امروز، فقدانِ آن استادِ بیهمتا، ضایعهای است که داغش بر دلِ هنر و فرهنگِ ایران تا همیشه خواهد سوخت. فقدانِ مردی که قلممویش نفسِ ایران بود و پردههایش پنجرههایی رو به ابدیت. اما در همین اندوهِ سترگ، یادگارِ مقدس او برای ما در عرصهی مهارتآموزی، چراغراهی فراموشنشدنی است: «مرگِ استاد، به پایان رسیدنِ درسِ او نیست، بلکه آغازِ مسئولیتی عظیم است». اکنون، بارِ انتقالِ آن «مهارتِ آمیخته با معنا»، آن «چیره دستیِ سرشار از عشق»، و آن «هنرِ پیوندخورده با هویت» بر دوشِ ماست. قلمموی جادوییاش اکنون به دستانِ هزاران هنرجویی سپرده شده که در کارگاههای مهارت، از دریچهی چشمهایش به جهان مینگرند و میآموزند که چگونه میتوان در هیاهوی جهانِ ماشین، روحِ انسانی را با ظرافتِ انگشتان و عمقِ اندیشه زنده نگاه داشت.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0