انقلاب اسلامی و فرزندان نابکار
پذیرش مسئولیت در نظام جمهوری اسلامی ایران چارچوبی دارد که در دیگر نظامهای سیاسی با این مختصات خاص موجود نیست. دینمداری و رعایت اصول اخلاقی شاید مهمترین و متمایزترین ویژگیای باشد که یک مسئول و یا سیاستمدار در نظام جمهوری اسلامی، او را از دیگر نظامها ممتاز میکند. شاید در نظامهای غیردینی شعارهایی برای اصول […]
پذیرش مسئولیت در نظام جمهوری اسلامی ایران چارچوبی دارد که در دیگر نظامهای سیاسی با این مختصات خاص موجود نیست. دینمداری و رعایت اصول اخلاقی شاید مهمترین و متمایزترین ویژگیای باشد که یک مسئول و یا سیاستمدار در نظام جمهوری اسلامی، او را از دیگر نظامها ممتاز میکند.
شاید در نظامهای غیردینی شعارهایی برای اصول اخلاقی خود داشته باشند اما رواج انواع و اقسام مفاسد در میان آنها، فاصله میان حقیقت تا شعار را نمایان میکند؛ هرچند شاید به خاطر بهرهمندی از برخی اصول فرهنگی و علمی، پیشرفتهایی به دست آید و این پیشرفتها در تاریخ تمدن بشری بماند اما نظامهای سیاسی برگرفته از مکاتب مادی به دلیل گرفتاری در تاریکیهای دنیایی، قدرت بقا ندارند و امروز میبینیم که در رأس حکومت امریکا بهعنوان نقطه اوج تمدن مادی چه کسانی حکومت میکنند و چه رضایتی در میان مردم وجود دارد و یا در فرانسه بهعنوان مهد دموکراسی، در یک سال اخیر، چه اعتراضاتی در جریان است و دولت انگلیس در چه وضعیتی قرار دارد و دیگر کشورهای همسو و وابسته به آنها هم که در معرض این آسیبها هستند.
تحلیل همه این سامان دادنهای مقطعی و نابسمانی های فعلی در میزان ارتباط با خداوند از یکسو و مردم از سویی دیگر است؛ میتوان با تکیهبر علوم تجربی پیشرفتهای مقطعی کرد اما بهدوراز خداوند، نمیتوان بقا یافت؛ شاید با تأمین رفاه و تکنولوژی برای برخی از اقشار جامعه بتوان رضایتمندی گذرا ایجاد کرد، اما با دور ماندن از مردم و فریب افکار عمومی و کیسه دوختن از اموال مردم برای جیب خود، هیچ نظامی و هیچ سیاستمداری ماندگار نمیماند و حتماً به چاه رسوایی هم میافتد.
در طول تاریخ، انقلابهای زیادی رقم خورد که در راستای رهایی ملتها از دامان همین سیاستمداران بود؛ دوری از خداوند و رها کردن مردم، به ظلم میانجامد و هیچ حکومتی با ظلم دوام نمیآورد؛ اما انقلابهای آنها هم به خاطر وصل نشدن به دو اصل مهم یادشده، نتوانستند دوام بیاورند و متفکرانشان اینگونه نتیجه گرفتند که انقلاب، فرزندان خود را میخورد، در حالیکه این فرزندان نابکار بودند که همچون موریانه ریشه انقلاب خود را خوردند و اکنون هیچ اثری از هیچکدامشان نیست.
انقلاب اسلامی در ایران با تکیهبر قدرت لایزال الهی و اتکا به اراده شگفت مردم به ثمر نشست و پس از گذشت چهل سال، ثمردهی های آن را شاهد هستیم؛ اما این را هم میبینیم که عدهای به دنبال رخنه در ریشه این شجره طیبه هستند؛ این موریانههای انسانی، در انقلاب اسلامی هم پیدا شدند و اما فرقش این است که قدرت نفوذ در ریشههای خاک ولایت را ندارند و فقط بر پیکره نظام جمهوری اسلامی خدشه وارد میکنند که راحت قابلرفع و دفع هستند.
ظاهراً باید به بعضیها توصیه کرد، باید بهشان گفت که شما آبرویتان را از انقلاب اسلامی و از اعتماد صاحبان انقلاب اسلامی گرفتهاید؛ اعتبار شما از مردم است و رأی و نظر شما باید برای مردم روشن باشد؛ زمانی میبینیم دولت جمهوری اسلامی در مهمترین مذاکرات حیاتی که رابطه مستقیم با سرنوشت مردم دارد، آنگونه مخفیکاری میکند و گزارشات متناقض از آن منتشر میشود و سرنوشتش میشود برجامی که جامش شکسته و در مجلس هم میبینیم که نمایندگانی هستند که با طرح شفافیت آرا مخالفت میکنند که یک رسوایی بزرگ برای وکلای مردم محسوب میشود؛ مگر میشود دولت و مجلسی که رأی مردم رادارند، با مردم یکرنگ نباشند؟ آنهم در شرایطی که خندههایشان با دشمنان است، پیالههایشان در کنار پیالههای زالوصفتان و اخمهای گرهکرده با مردم.
نسبت انقلاب اسلامی با فرزندان نابکار خود، همچون داستان فرزند نوح است؛ مطمئناً کشتی انقلاب با درایت و هدایت مقام معظم رهبری و بصیرت و حضور آگاهانه ملت ایران در حمایت از انقلاب، به سرمنزل مقصود خواهد رسید چون ولایت الهی و مردمداری رهبری، اجازه کار را به هیچ مخربی نخواهد داد اما بدا به حال آنهایی که نتوانستند خود را با چارچوب دینی و اخلاقی انقلاب اسلامی همراه سازند و از این کشتی جا ماندند. بدا به حال آنها که خود را به سیاستمداران مکاتب غیر الهی شبیه کردند و عاقبتشان را بهمانند عاقبت آنها ترسیم کردند.
والعاقبة للمتقین…
مجیدرضا فولادی
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0