میانکاله و الیمالات؛ طعم تلخ توسعه با چاشنی تخریب

اختصاصی حرف آنلاین: توسعه اگر زبان فرهنگ و طبیعت را نفهمد، به ویرانی ختم می‌شود. مازندران این روزها در تب‌وتاب طرح‌هایی چون "پتروشیمی در میانکاله"، "جاده‌سازی در جنگل‌های هیرکانی"، و "ساخت‌وسازهای بی‌رویه در سواحل و دریاچه‌ها" می‌سوزد. در این میان، دو نام بیش از دیگران بر سر زبان‌هاست: میانکاله و الیمالات. اما آیا واقعاً می‌دانیم این دو نقطه، فقط جاذبه‌های گردشگری نیستند؟ آیا توسعه‌ای که طبیعت را حذف می‌کند، نامش را می‌توان پیشرفت گذاشت؟

اختصاصی حرف آنلاین: توسعه اگر زبان فرهنگ و طبیعت را نفهمد، به ویرانی ختم می‌شود. مازندران این روزها در تب‌وتاب طرح‌هایی چون “پتروشیمی در میانکاله”، “جاده‌سازی در جنگل‌های هیرکانی”، و “ساخت‌وسازهای بی‌رویه در سواحل و دریاچه‌ها” می‌سوزد. در این میان، دو نام بیش از دیگران بر سر زبان‌هاست: میانکاله و الیمالات. اما آیا واقعاً می‌دانیم این دو نقطه، فقط جاذبه‌های گردشگری نیستند؟ آیا توسعه‌ای که طبیعت را حذف می‌کند، نامش را می‌توان پیشرفت گذاشت؟

 

میانکاله؛ ذخیره‌گاه جهانی در آستانه فراموشی

 

میانکاله نه‌تنها یکی از آخرین تالاب‌های سالم شمال ایران است، بلکه به‌عنوان ذخیره‌گاه زیست‌کره جهانی ثبت یونسکو، نقشی کلیدی در تعادل بوم‌شناسی منطقه دارد. این تالاب سالانه پذیرای صدها هزار پرنده مهاجر از سیبری، اروپا و آسیای مرکزی است. صیادان بومی، دامداران سنتی و حتی بسیاری از گردشگران، زندگی و معیشت‌شان را مستقیم یا غیرمستقیم مدیون این تالاب‌اند.

اما آنچه امروز در میانکاله می‌گذرد، روایت یک تخریب تدریجی و پرشتاب است:

پروژه‌های صنعتی همچون پتروشیمی میانکاله که با مقاومت گسترده‌ی مردم، فعالان محیط‌زیست و حتی برخی نهادهای دولتی متوقف شد، اما سایه‌ی آن هنوز بر سر منطقه سنگینی می‌کند.

زباله‌ریزی، فاضلاب شهری و تغییر کاربری زمین‌ها که هیچ خط قرمزی نمی‌شناسد.

 

طرح‌های تجاری و زیرساختی که به بهانه‌ی “توسعه” به قلب اکوسیستم طبیعی چنگ می‌زنند.

 

الیمالات؛ دریاچه‌ای زیبا، اما در محاصره بی‌نظمی انسانی

 

الیمالات، دریاچه‌ای آرام در دل جنگل‌های نور، به‌سرعت در حال تبدیل شدن به قربانی “گردشگری افسارگسیخته” است. در حالی که می‌تواند نمونه‌ای موفق از اکوتوریسم پایدار باشد، شاهد رشد افسارگسیخته آلاچیق‌های غیرمجاز، ریخت‌وپاش زباله، موسیقی با صدای بلند، و بی‌توجهی کامل به حریم طبیعی آن هستیم.

بدون یک برنامه‌ریزی دقیق برای بهره‌برداری مسئولانه از منابع طبیعی، الیمالات نیز در مسیری شبیه به خزر، انزلی و سایر نگین‌های ازدست‌رفته شمال ایران قرار خواهد گرفت.

 

وقتی توسعه با طبیعت سر ناسازگاری دارد

 

مشکل از آن‌جاست که ما توسعه را فقط در «کلنگ‌زنی» و «ساخت‌وساز» خلاصه کرده‌ایم. در حالی که توسعه‌ی واقعی یعنی ارتقای کیفیت زندگی، حفظ منابع برای نسل آینده، و هم‌افزایی میان اقتصاد، فرهنگ و طبیعت.

میانکاله و الیمالات، صرفاً دو نام زیبا در نقشه‌ی گردشگری مازندران نیستند. این‌ها دو سنگ محک‌اند برای سنجش بلوغ ما در مسیر توسعه. اگر این دو را قربانی تصمیمات کوتاه‌مدت کنیم، آنچه از مازندران باقی می‌ماند، تنها نامی بر نقشه خواهد بود؛ نه طبیعتی برای زیستن، نه میراثی برای آینده.

 

کلام آخر: توسعه بدون طبیعت، توسعه نیست

 

باید بپذیریم که توسعه‌ای که طبیعت را نادیده بگیرد، پایدار نیست. امروز ما با انتخابی سرنوشت‌ساز روبه‌رو هستیم:

یا در کنار طبیعت راه برویم و آینده‌ای سبز بسازیم،

یا در برابر آن بایستیم و با دست خود، خنجر بر سینه‌ی زیباترین داشته‌هایمان فرود آوریم.

وقت آن رسیده که میانکاله و الیمالات، نه قربانیان توسعه، بلکه الگوهای آن باشند.