گذرگاه نیمروز دریای مازندران

پژوهش‌های نوین باستان‌شناسی پارینه‌سنگی‌ در استان مازندران *الهام قصیدیان، **حسین رمضان‌پور و **سامان حیدری گوران (پژوهشگر ارشد و مدیر پروژه گذرگاه نیمروز دریای مازندران، موزه نئاندرتال آلمان و عضو بنیاد پژوهش‌های پارینه‌سنگی‌ دیارمهر **میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری شهرستان بهشهر، ***پژوهشگر ارشد موزه نئاندرتال آلمان و مدیر بنیاد پژوهش‌های پارینه‌سنگی‌ دیارمهر) به یاد زنده‌یاد معصومه […]

پژوهش‌های نوین باستان‌شناسی پارینه‌سنگی‌ در استان مازندران
*الهام قصیدیان، **حسین رمضان‌پور و **سامان حیدری گوران (پژوهشگر ارشد و مدیر پروژه گذرگاه نیمروز دریای مازندران، موزه نئاندرتال آلمان و عضو بنیاد پژوهش‌های پارینه‌سنگی‌ دیارمهر **میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری شهرستان بهشهر، ***پژوهشگر ارشد موزه نئاندرتال آلمان و مدیر بنیاد پژوهش‌های پارینه‌سنگی‌ دیارمهر)

به یاد زنده‌یاد معصومه مرادیان

دورۀ پارینه‌سنگی‌ بخشی از تاریخ را در بر می‌گیرد که انسان سنگ را به‌عنوان ابزاری برای رفع نیاز خود به کار گرفت. این دوران از حدود 6/2 میلیون سال پیش همزمان با کاربرد سنگ توسط انسان‌ریخت‌های شکارورز آغاز شده و با پیدایش کشاورزی و تولید غذا حدود ۱۰ هزار سال پیش به پایان رسید. طی این دوره زمانی طولانی انسان آموخت که چگونه سنگ را متناسب با نیاز خود تراش داده و از آن برای شکار حیوانات، قصابی‌کردن گوشت شکار و بریدن گیاهان و استفاده از آن بهره جوید. در هر مرحله‌ای از دوره پارینه‌سنگی‌ که خود به دوره‌‌های پارینه‌سنگی‌ کهن، میانی و نوین تقسیم می‌گردد، دست‌افزارهای متفاوتی از سنگ ساخته شد. براساس همین دست‌افزارهای سنگی که از این انسان‌‌های نخستین برجای مانده، باستان‌شناسان پی به حضور آنها در محوطه‌ای باستانی و دوره زمانی که در آن می زیستند، می‌برند.
پارینه‌سنگی‌ کهن از حدود 6/2 میلیون سال پیش آغاز و تا 30۰ هزار سال پیش به طول انجامید و با پیدایش ابزارهای قلوه‌ای و بسیار ساده همراه بوده است. نخستین انسان‌ریخت‌‌ها به نام استرالوپتیسین و به دنبال آن هوموارکتوس و هوموهابیلیس متعلق به دوره پارینه‌سنگی‌ کهن هستند. در خلال این دورۀ طولانی اندک‌اندک انسان آموخت که با تراش سنگ می‌تواند به لبه‌‌های بُرنده‌ای دست یابد که شکار و قصابی کردن حیوان را ساده‌تر می‌نمود.
دورۀ پارینه‌سنگی‌ میانی که از حدود 300 هزار سال پیش آغاز و تا 45 هزار سال پیش ادامه یافت، با ظهور انسان‌‌های نئاندرتال، دنیسوا و انسان هوموساپینس (انسان امروزی) همراه بوده است. در این دوره پیشرفت‌‌های فراوانی در صنعت ساخت دست‌افزارهای سنگی حاصل شد که در نتیجه آن انسان توانست در بخش‌‌های بیشتری از دنیا گسترش یابد و خود را با شرایط زیست محیطی سخت نیز تطبیق دهد.
افزایش جمعیت انسان هوموساپینس و گسترش آن در بخش‌‌های مختلف جهان و از میان رفتن سایر انسان‌ریخت‌ها از حدود 45 هزار سال پیش آغاز گردید. در این دوره که پارینه‌سنگی‌ نوین نامیده می‌شود، برای نخستین بار هنر وارد زندگی انسان می‌گردد. از شواهد آن می‌توان نقاشی‌های دیواری، آلات موسیقی، زینت‌آلات کوچک احتمالاً برای تزیین لباس و بدن، ساخت مجسمه‌هایی از جنس استخوان و عاج ماموت ازجمله کهن‌ترین ونوس را برشمرد. از این دوره ابزارهای استخوانی فراوانی نیز بر جای مانده است. صنایع سنگی گوناگون و سنّت‌های فراوان ساخت دست‌افزارهای سنگی در این دوره، نشان از پیچیدگی ذهن بشر و به دنبال آن زندگی او دارد.
استان مازندران به لحاظ موقعیت جغرافیایی و زیستی از دیرباز مورد توجّه باستان‌شناسان بوده است. این سرزمین با پوشش گیاهی انبوه، منابع آب فراوان که توسط چشمه‌های بی‌شمار و رودخانه‌های دایمی وجه تمایز آشکاری با مناطق همجوار خود دارد و همچنین وجود غارها و پناهگاه‌های صخره‌ای بسیار، منطقه‌ای با قابلیت بالا برای جذب جوامع انسانی در دوره‌های مختلف پارینه‌سنگی‌ محسوب می‌گردد. اگرچه اثبات وجود امکانات فراوان و مورد نیاز سکونت انسان در دوره پارينه‌سنگى موجب شده كه بسيارى از انسان‌شناسان ديرينه و باستان‌شناسان به این منطقه كليدی جذب شوند، امّا حجم این مطالعات در مقایسه با گستردگی و قابلیت بالای منطقه بسیار اندک است. با وجود این که مطالعات پارینه‌سنگی‌ در این منطقه از زمانی بسیار پیش‌تر از سایر نقاط ایران شروع شده‌است، امّا هنوز درک درستی از دوره‌های پارینه‌سنگی‌ در این منطقه وجود ندارد. الفبای نخست شناسایی پارینه‌سنگی‌ این منطقه هنوز در مراحل بسیار ابتدایی بوده و کمتر انتشارات و مطالعات نظام‌مند در دورۀ پارینه‌سنگی‌ در این منطقه صورت گرفته‌است. به همین دلیل و با توجّه به قابلیت بالای این منطقه، پروژۀ پژوهشی گذرگاه نیمروز دریای مازندران با هدف کشف سکونت‌گاه‌های انسان‌های دورۀ پارینه‌سنگی‌ و بازسازی نحوه زندگی آنها در این دوره در مهرماه 1397 به سرپرستی الهام قصیدیان آغاز گردید.
در آغاز، گروه پژوهشی به بررسی مناطق میان دو درّۀ رودخانه‌ای مهم نکارود که شمالی‌ترین و نزدیک‌ترین منطقه به دشت‌های پست مشرف به دریای مازندران بوده و زارُم‌رود که جنوبی‌ترین بوده و مشرف به دامنه‌های جنوبی کوهستان البرز است، تمرکز داشت. وجود رودخانه‌های دائمی و چشمه‌های فراوان در این منطقه در دورۀ پارینه‌سنگی‌ یکی از دلایل مهم شکل‌گیری استقرارهای انسان در دورۀ پارینه‌سنگی‌ بوده‌است. دست‌افزارهای سنگی بر جای مانده از انسان‌های دورۀ پارینه‌سنگی‌ ساکن در غارها در دامنه‌های جلوی برخی از آنها دیده می‌شد.
یکی از این محوطه‌های پارینه‌سنگی‌ پناهگاه صخره‌ای کیاسر واقع در نزدیکی روستای کیاسر از توابع شهرستان بهشهر است. از این محوطه تعداد 253 قطعه دست‌افزارسنگی مربوط به دورۀ پارینه‌سنگی‌ میانی و نوین به‌دست آمد. در شمال این محوطه، در کنار روستای وِزوار، صدها قطعه دست‌افزارسنگی مربوط به دورۀ پارینه‌سنگی‌ میانی بر روی دشت پراکنده شده‌اند. این دست‌افزارها نشان از وجود کارگاه‌های ساخت دست‌افزارهای سنگی انسان‌هایی دارد که به احتمال فراوان در غارهای اطراف آن سکونت داشته و به شکار حیوانات در این منطقه می‌پرداختند. چنین پراکندگی‌هایی تاکنون در مازندران شناخته نشده بود. در ادامه بررسی‌ها و مطالعات، پروژه گذرگاه نیمروز به پراکندگی دیگری از دست‌افزارهای سنگی در روستای خانه‌سر بهشهر دست یافت. این دست‌افزارها نیز حاکی از سکونت انسان در دوره پارینه‌سنگی‌ میانی است. آثار سکونت انسان در دوره پارینه‌سنگی‌ از برخی از غارهای استان نیز به‌دست آمده است. متأسفانه تقریباً تمامی غارهای استان توسط افراد سودجو تخریب شده و بخشی از آثار سکونت انسان پارینه‌سنگی‌ در آنها از میان رفته‌است. این محوطه‌‌ها برای ده‌ها و صدهاهزار سال آثار سکونت انسان عصر سنگ، پیش از کشف هرگونه فلز، را در خود جای داده بودند. امّا سوداگران گنج با تخریب این آثار در برخی از این محوطه‌ها، دسترسی ما به اطلاعاتی مهم برای بازسازی نحوه زندگی انسان پارینه‌سنگی‌ را برای همیشه مسدود نمودند.
تنها بررسی بخش‌های کوچکی از گذرگاه نیمروز دریای مازندران نشان داد که داده‌های باستانی مربوط به دوره پارینه‌سنگی‌ در این منطقه بسیار فراوان و غنی است. براساس دست‌افزارهای سنگی به‌دست آمده از این منطقه می‌توان با یقین گفت که مازندران دست‌کم از دورۀ پارینه‌سنگی‌ میانی مورد سکونت انسان بوده است. با توجّه به گستردگی این گذرگاه، تنها بخش‌های بسیار کوچکی مورد بررسی قرار گرفته‌اند که داده‌های به‌دست‌آمده پرسش‌های فراوانی را برانگیخته است. پاسخ به آن‌ها تنها از طریق استمرار پژوهش‌های پارینه‌سنگی‌ در این منطقه ممکن خواهد بود. داده‌های پارینه‌سنگی‌ از این منطقه برای تشخیص هویّت‌های قومی متفاوت در یک دوره زمانی خاص، به‌ویژه اواخر پارینه‌سنگی‌ میانی و پارینه‌سنگی‌ نوین که گروه‌های متعدد انسانی بسیار بیشتر از دوره گذشته پارینه‌سنگی‌ در طول نسل‌ها در کنار یکدیگر می‌زیستند و از یکدیگر تقلید کرده و بر هم تأثیر می‌گذاشتند، بسیار حایز اهمیت است. با شناخت دقیق و بازسازی معیشت دورهۀ پارینه‌سنگی‌ این منطقه می‌توان به کهن‌ترین تبادلات فرهنگی در دوره‌های گوناگون پارینه‌سنگی‌ با بخش‌‌های دیگر فلات ایران پی‌برد.

از راست: دکتر حسین رمضان‌پور، زنده‌یاد معصومه مرادیان، دکتر فاطمه جلالی، دکتر الهام قصیدیان، دکتر سامان حیدری گوران

بررسی دورۀ پارینه‌سنگی‌ در هزارجریب، 1397

طرح نمونه‌ای از دست‌افزارهای انسان‌های عصر حجر یافت‌شده در هزارجریب