او فرزند را کنار زد!

یکی از القابی را که به تاریخ نسبت می دهند آن است که “تاریخ معلم انسان هاست” قطعا در این سخن مفاهیم عمیقی نهفته شده است که اگر مجال بررسی آن باشد آنگاه نکاتی برجسته بدست  خواهد آمد که برای روشن نمودن راه زندگی بسیار موثر خواهد بود. یکی از مهمترین اخبار یکی دو روز […]

یکی از القابی را که به تاریخ نسبت می دهند آن است که “تاریخ معلم انسان هاست” قطعا در این سخن مفاهیم عمیقی نهفته شده است که اگر مجال بررسی آن باشد آنگاه نکاتی برجسته بدست  خواهد آمد که برای روشن نمودن راه زندگی بسیار موثر خواهد بود. یکی از مهمترین اخبار یکی دو روز قبل خبر ارتحال شخصیتی ویژه و ارزنده بنام حضرت آیت الله ابوالقاسم خزعلی  بود که دوستداران انقلاب اسلامی را متاثر نمود. مردی که عمرش را بیهوده مصرف نکرد و تلاش نمود به بهترین شکل ممکن از آن استفاده درست به عمل آورد. مردی که 90 سال عمرش را در مسیری درست مدیریت نمود . مسیری که در جای جای آن محبت به الله و اهل بیت علیهم السلام موج می زند. مسیری که برای فلاح و صلاح یک فرد، راهی بسیار دقیق و درست است. اگرچه  اشاره به زندگی ایشان ساعات و صفحات بیشمار را می طلبد اما بنظر نگارنده برگ زرین و رنگین زندگی این مرد وارسته را می توان در یک اقدام بس ارزنده او ملاحظه نمود. اقدامی که از عهده هر کس قطعا برنمی آید. اقدامی که تنها کسانی که همه چیز را در کسب رضایت حق تعالی می نگرند می توانند آن را  انجام دهند.اقدامی که بسیاری از مردان پر آوازه تاریخ در برابر آن ضربه فنی شده و شکست ابدی را در برابر آن تجربه کردند. شاید اگر همین یک کار را برخی از رجال مطرح تاریخ انجام می دادند امروزه نامی بس نیک از آنها مانده بود. کاری که آیت الله خزعلی انجام داد آن چنان حائز اهمیت است که هر چه از آن گفته شود بازهم بسیار جای گفتن دارد.  او در موضوع اعتقادات خویش با احد الناسی تعارف نداشته و سخنان و نظرات خود را صریح و صحیح به اطلاع همگان می رسانید. شاید  شخصیت رک و صریح برای برخی ها شیرین نباشد اما این خصوصیت در میان اکثریت مردم کوچه و بازار و نیز اهل منطق و عقل دارای جایگاهی بس رفیع است.

فتنه ننگین اسرائیلی و آمریکائی88 نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی است. نقطه عطفی که انقلاب اسلامی، یاران صادق خود را شناخت و به بیانی درست تر سره از ناسره مشخص گردیدند. در این فتنه بسیاری از رجال که تا دیروز در صف  انقلابیون بودند متاسفانه به جهت عدم بصیرت لازم، در کنار دره ای عمیق قرار گرفتند.اگرچه در این میان  با تلاش نظام مقتدر اسلامی بسیاری از این افراد از سقوط نجات یافتند و به دامن انقلاب برگشتند اما عده ای اندک که در وهم  و خیال خود گرفتار آمده بودند نتوانستند از فرصت برگشت بهره برند و متاسفانه به دره سقوط کردند. جالب اینجاست از همین افراد سقوط کرده ، بعضی از آنها  نادم از سقوط سعی کردند در آغوش پر مهر نظام مقدس دینی قرار گیرند اما برخی دیگر همچنان در این دره حضور داشته و هر روز هم به ته دره نزدیک تر می شوند و این جای بسی تاسف است که مردان دیروز این دیار، امروز اینگونه در ورطه ای نگران کننده افتاده اند.

مهدی خزعلی فرزند مرحوم آیت الله خزعلی است که در فتنه 88 بدون توجه به نصایح  پدر هوشمند و هوشیارش ، در دام فتنه طلبان قرار گرفته و به خدمت آنان درآمد. وی در این مسیر آنچنان افراط نمود که سرانجام  با محبس و حبس روبرو گردید. مرحوم آیت الله خزعلی نه تنها در جریان بازداشت پسر سرکش خود در مقام دفاع برنیامد بلکه صریح و شفاف با فرزند خود  اتمام حجت نمود که اگر بر این مسیر نادرست خود اصرار ورزد او را طرد خواهد کرد و دیگر به خانه اش راه نخواهد داد. این برخورد قاطعانه آیت الله با فرزند عصیانگرش، در آن روزگار با شماتت سنگین رسانه های خارجی و نیز رسانه های مدعی اصلاحات روبرو شد. این رسانه ها برای انتقام از این مرد انقلابی و اعتقادی هر روز سخن از سخنان بیهوده فرزندش را در بوق و کرنا کرده  تا به زعم خود بتوانند نام خزعلی را در لیست مخالفان جمهوری اسلامی قرار دهند اما زهی خیال باطل. آیت الله استوارتر  از هر ایام دیگر بر نظر صریح خود ایستاد و فریاد برآورد که از نظر او” شرط دخول در بهشت ولایت و ولایت پذیری است” ولایتی که او از آن دم می زد اشاره ای صریح به اطاعت و ارادت صادقانه و مریدانه از نائب بحق حضرت بقیه الله الاعظم، حضرت امام خامنه ای داشت. آیت الله خزعلی حتی تا بدانجا پیش رفت که به برخی از افراد فریب خورده و بازی خورده در فتنه88 نصیحت می کرد که به دامن اسلام و انقلاب برگردند. او خطاب به رئیس مجمع تشخیص مصلحت مطالبی را عنوان نمود که انصافا در جهت خیرخواهی او نسبت به آقای هاشمی رفسنجانی بوده است اگرچه این نصایح هرگز مورد استفاده طرف مقابل قرار نگرفت اما این خیرخواهی مشفقانه در سینه تاریخ نقش بسته شده است. حرکت آیت الله خزعلی در طرد فرزند عاصی خود درسی بزرگ برای خیلی هاست که در حب فرزند گرفتار آمده و به عبارتی فرزندان،  آنان را  کنار زده و سوابق درخشان آنان را در خدمت نفسانیات خویش درآوردند. ای کاش برخی از بزرگان دیروز، که تمامی اعتبار و آبروی خود را به پای فرزندان خطاکار خود ریختنه اند همچون مرحوم آیت الله خزعلی عمل کرده و فرزند را کنار زده و انقلاب و اسلام را با تمام وجود در آغوش خود می گرفتند . ای کاش!

شکرالله رضازاده شرمه