گلوله های مشقی

الناز پاک نیا | “اسلکتیتویست ها” یا مبارزان “زیرلحاف” یا “چریک زیر پتو” حکایت این روزهای افرادی است که به ادعای افشا و یا مطالبه؛ افکار عمومی را نشانه گرفته اند. آنچه در روند یک مبارزه رسانه ای شامل افشاگرانه و یا مطالبه گرانه در نیل به هدف واقعی یعنی اصلاح امر و یا دست […]

الناز پاک نیا | “اسلکتیتویست ها” یا مبارزان “زیرلحاف” یا “چریک زیر پتو” حکایت این روزهای افرادی است که به ادعای افشا و یا مطالبه؛ افکار عمومی را نشانه گرفته اند.
آنچه در روند یک مبارزه رسانه ای شامل افشاگرانه و یا مطالبه گرانه در نیل به هدف واقعی یعنی اصلاح امر و یا دست یافتن به عدالت و یا حقیقت وجودی یک مساله؛ نیاز است ؛ در میدان بودن، آگاهی داشتن، سخن مستند گفتن و عادلانه و با شرافت سخن گفتن است.
مبارزه از زیر لحاف یا مبارزه از زیر پتو (به انگلیسی: Slacktivism) واژه ترکیبی مشتق از دو واژه انگلیسی Slacker و Activism، واژه‌ای تحقیرآمیز در وصف فعالیت‌های اجتماعی مجازی‌ای است که به فرد احساس رضایت کاذب انجام عملی مثبت را می‌دهند، در حالی که تأثیر واقعی آن کار هیچ یا بسیار ناچیز است.
چریک زیر پتو نیز از دیگر واژگانی‌ست که در همین رابطه در ادبیات و گفتار فارسی‌زبانان وجود دارد.
این واژه اغلب شامل فعالیت‌هایی است که به تلاش شخصی چندانی متکی نیست اما عمل کنندگان به آن به گونه ای رفتار می کنند که انگار دست به کار بزرگی زده اند.
صفحات مجازی امروز سرشار از اینگونه فعالیت ها و رویکردها است؛ هم فعالیت های اجتماعی که در بستر مجازی رخ می دهد و آسیب های خاص خود را دارد و نیز فعالیت هایی به نام فعالیت های رسانه ای است که در همین بستر زمینه های پوشانده شدن اصل ماجرا، نمایش و شوآف ها، پنهان کردن چهره واقعی افراد و تطهیر برخی چهره های فاسد را میسر می سازد.
آنچه امروز در بستر فضای مجازی در باب مبارزه با فساد در شهرداری ساری به گوش می رسد؛ از همین واژه و رویه پیروی می کند‌.
خارج از فعالیت های اجتماعی و خیریه در فضای مجازی که امروز به وفور در اینستاگرام یافت می شود و گاها به زمینه سازی برای شرایط سوء را فراهم می سازد؛ آسیب وجود “اسلکتیتویست ها” در فضای رسانه ای بیش از گذشته حائز اهمیت است.
امروز که در بستر شاید مساعد مبارزه با فساد( که باید درباره جناحی و سیاسی نشدن آن نیز سخن گفت) فضای مجازی با وامداری از واژه فعالیت رسانه ای، خود را مدعی افشاگری و یا مطالبه گری می داند، اما باید ماهیت آنان بررسی شود.
به نظر می رسد “اسلکتیتویست ها” عموما در دو بستر عدم آگاهی و عدم شفافیت شکل می گیرند، رشد می کنند و در انتها خاتمه می یابند؛ عدم آگاهی ناشی از مخاطبی است که تشنه دانستن است، در وانفسای اینکه چرخ زندگی اش نمی چرخد به دنبال مقصر می گردد و تصور می کند حقی از او ضایع شده است به هر ریسمان پوسیده ای چنگ می زد، هر افشاگری را می پذیرد و آن را صحیح می پندارد.
نکته مهم تر در دامن زدن و شکل گیری به فعالیت های
“اسلکتیتویست ها”؛ عدم شفافیت دستگاه های مرتبط با حوزه مربوطه به ویژه در این مقوله، مبارزه با فساد در حوزه شهرداری هاست، آنچه امروز بیش از همه به عدم اطمینان در این حوزه منجر می شود، فعالیت دستگاه های موازی و عدم شفافیت رسانه ای آنان است‌.
آسیب این نوع فعالیت مجازی رسانه ای، گم شدن مهره های اصلی و ریشه های فساد، بازی با آبروی افراد و نیز تلقین عمومیت وجود فساد و عدم اطمینان از فعالیت های صادقانه افراد دیگر در مسیر فعالیت های اداری است‌.
“اسلکتیتویست ها” چهره فعالیت های رسانه ای را نیز مخدوش می کنند، در مخاطب عدم اطمینان ایجاد می کنند و در نهایت مخاطبی سرخورده برای جامعه باقی می گذارند که فارغ از غم نان؛ درد یک ذهن مشوش که خود را در احاطه ای از بی عدالتی و جفا می بیند متحمل می شود.
نکته مهم در مخلص کلام، شفافیت ها و فعالیت در بستر مخاطب دانایی است، ارزش نهادن به شنونده و مخاطب که قرار است در نهایت هدف جلب رضایت او به عنوان آحاد جامعه باشد و بنا نهادن یک ساختمان فارغ از رنگ دیروز..
و دیگر اینکه امروز مخاطب بی حوصله و کم سواد به لحاظ رسانه ای، باید بداند آگاهی اش و دانستن و شکل دادن به آنچه می بیند و می شوند و اینکه ببیند از چه کسی چه چیزی می شوند، گوهر گرانبهایی است که معوضی ندارد.
اینگونه مخاطب هم آرامش ذهن اش را به بده بستان های درون گروهی و بده بستان های فردی سیاسی نمی فروشد و هم ذهن آشفته و پردغدغه اش را در مسیر شلیک گلوله های مشقی “اسلکتیتویست ها” قرار نمی دهد که بخواهد با کذب بودن آن خبر و آن چهره، درد و یاسی دیگر تحمل کند‌.