مشارکت بیشتر زنان راهگشای توسعه اقتصادی

توسعه و پیشرفت جامعه بدون مشارکت اقتصادی زنان میسر نیست، با این حال تحقق این امر علاوه بر فراهم بودن شرایط اقتصادی و قانونی نیازمند فرهنگ سازی است. زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند. تقریباً در همه رده های سنی این نسبت برقرار است. برای مثال نیمی از جمعیت فعال کشور زن […]

1

توسعه و پیشرفت جامعه بدون مشارکت اقتصادی زنان میسر نیست، با این حال تحقق این امر علاوه بر فراهم بودن شرایط اقتصادی و قانونی نیازمند فرهنگ سازی است.

زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند. تقریباً در همه رده های سنی این نسبت برقرار است. برای مثال نیمی از جمعیت فعال کشور زن هستند. اما وقتی به آمار اشتغال و بیکاری نگاه می کنیم، این نسبت برابر به هم می خورد. جمعیت شاغلان زن کشور بسیار پایین تر از جمعیت شاغلان مرد است. به عبارت دیگر تعداد بیکاران زن بیشتر از بیکاران مرد است. این در حالی است که در بسیاری از رشته ها آمار تحصیل کردگان دانشگاهی زن بالاتر از تعداد مردان است. بنابر این آمار بیکاری در بین تحصیلکردگان زن نیز بیشتر از تحصیلکردگان مرد است.

به باور کارشناسان بحث مشارکت اقتصادی به طور کل در اقتصاد هر کشوری و از جمله ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. اهمیت این امر زمانی آشکارتر می شود که بدانیم پیشرفت اقتصادی و رسیدن به اهداف توسعه نیازمند این است که زن و مرد دوشادوش هم بار اقتصاد کشور اعم از تولید و خدمات بر دوش بکشند. کشوری که به دنبال توسعه است نمی تواند نیمی از نیروی انسانی خود را از گردونه اقتصاد حذف کند. از این رو اگر زمینه های مشارکت واقعی زنان در اقتصاد فراهم نباشد بدون شک برنامه های توسعه به خوبی پیش نخواهد رفت.

به همین خاطر دولت باید توجه ویژه ای به این امر داشته باشد. در این مورد معصومه ابتکار، معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده در گفت وگو با ایرنا گفت: میزان مشارکت اقتصادی بانوان حدود 12درصد و بیکاری دختران تحصیلکرده دو تا سه برابر پسران است و تلاش های زیادی می شود تا میزان مشارکت اقتصادی بانوان افزایش یابد.

** اشتغال زنان در آینه آمار

بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی نهادهای مرتبط و از جمله مرکز آمار جمعیت زنان بیکار طی سال‌های 90 تا 96 از 830 هزار و 996 نفر به بیش از یک میلیون و 37 هزار نفر افزایش یافته که از افزایش 200 هزار نفری این جمعیت در این فاصله زمانی حکایت دارد. همچنین این رقم در بهار 1397 به بیش از یک میلیون و هفتاد هزار نفر رسیده است.

علاوه بر این، سهم زنان از جمعیت فعال کشور در طول این سال‌ها نوسان زیادی نداشته است، به نحوی که از 16.2 درصد در سال 1393 تا 16.8 درصد در سال 1397 متغیر بوده است. از میان زنان شاغل 21.9 درصد در بخش کشاورزی، 25.7 درصد در بخش صنعت و 52.4 درصد در بخش خدمات مشغول به کار هستند.

در بسیاری از کشورهای توسعه یافته نزدیک به 50 درصد جمعیت فعال اقتصادی را زنان تشکیل می دهند. پایین بودن سهم زنان از جمعیت فعال کشور علاوه بر شرایط و ساختارهای اقتصادی به عوامل فرهنگی و اجتماعی نیز بستگی زیادی دارد.

** زنان و انباشتگی نقش ها

روی دیگر موضوع مشارکت اقتصادی زنان به جامعه و به ویژه خانواده باز می گردد. درواقع اقتصاد و فرهنگ چنان در هم تنیده اند که جداکردن آنها در عالم واقع امکان پذیر نیست. نگاه و نگرش فرهنگی جامعه به نقش و جایگاه زنان به نوعی موقعیت و مشارکت اقتصادی آنها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. زنان در کنار مشارکت اقتصادی باید همزمان نقش های مادری، همسری و خانه داری را نیز ایفا کنند.

اگر جامعه می خواهد توسعه پیدا کند، بدون مشارکت زنان امکان پذیر نیست. اما توسعه تنها به معنای توسعه اقتصادی نیست و جنبه های اجتماعی و فرهنگی نیز دارد. بنابر این باید از یک طرف نگاه ما به توسعه همه جانبه باشد و از سوی دیگر مشارکت اقتصادی زنان را نیز همه جانبه ببینیم. باید در همه زمینه ها موقعیت برای این مشارکت فراهم شود. از جمله اینکه باید به فرهنگ سازی و آمادگی ذهنی و فکری جامعه برای همراهی بیشتر با زنان اهمیت زیادی داده شود. در این باره خانواده ها و به ویژه مردان باید در مواردی مانند نقش خانه داری و مادری که به نوعی فرزندپروری است بخشی از بار سنگین مسوولیت را از دوش زنان بردارند. همکاری خانواده ها در این دو مورد می تواند انرژی لازم جهت مشارکت اقتصادی را برای زنان فراهم سازد. نمی توان از زنان انتظار داشت که همزمان سه نقش یاد شده را تمام و کمال ایفا کنند و به فعالیت اقتصادی نیز بپردازند.

در کنار این موارد نباید موقعیت حساس زنان سرپرست خانوار و یا زنان معلول را از نظر دور داشت. همچنین زنان روستایی از شرایطی کاملاً متفاوت چه از نظر فرهنگی و چه از جهت اقتصادی برخوردار هستند. توانمند سازی این دست از زنان نیازمند برنامه های جداگانه است. برای مثال بیش از سه میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد. آنها علاوه بر مادری و خانه داری، نان آور خانه هم هستند. فشار روحی و جسمی بر این زنان مضاعف است. جامعه و مسوولین در قبال آنها مسوولیت ویژه ای دارند.

بدین ترتیب مشارکت اقتصادی زنان را باید در متن فرهنگی و سیاسی و قانونی جامعه مورد بررسی قرار داد. این پدیده دارای ظاهری اقتصادی است اما ریشه در فرهنگ و مدیریت کشور دارد. به قول صاحب نظران در فرهنگ و روابط اجتماعی روزمره حک شده است. مشارکت اقتصادی زنان همچون تصویر یا نیمرخی است که باید به مرور روی صفحه فرهنگ حکاکی شود. نتیجه این حکاکی بسیار به جنس و ماده ای که روی آن حک می شود بستگی دارد. هرچقدر شرایط فرهنگی نرم تر و مرغوب تر باشد، حکاکی راحت تر و نتیجه کار نیز بهتر خواهد بود.