اکنون ماه پایانی سال است!

فروردین اولین ماه سال است که  شروع یک سال از آن آغاز می شود. بطور معمول در ابتداء سال باید برای یک سال در پیش رو برنامه ریزی شود تا بلکه آن سال، سالی پرثمر و پربار گردد.  در آن سو، اسفند هم ماه پایانی سال است که بطور معمول در آن می بایست به  […]

فروردین اولین ماه سال است که  شروع یک سال از آن آغاز می شود. بطور معمول در ابتداء سال باید برای یک سال در پیش رو برنامه ریزی شود تا بلکه آن سال، سالی پرثمر و پربار گردد.  در آن سو، اسفند هم ماه پایانی سال است که بطور معمول در آن می بایست به  سنجش میزان دسترسی به هدف تعیین شده در ابتداء سال پرداخت. بعبارت دقیق تر اسفند ماه ارزیابی و اندازه گیری است. با توجه به مطالب آمده اکنون که در فروردین هستیم می بایست به برنامه ها توجه شود و چگونگی دست یابی به آن مورد تانی قرار گیرد اما اجازه دهید با یک جابجایی ماه، تصور شود اکنون نه در فروردین بلکه در اسفند قرار گرفته ایم لذا باید به سراغ سنجش و سنجیده شدن رفت. اگر تصور کنیم که در اسفند 97 قرار داریم با عنایت به نام گذاری این سال بنام ” حمایت از کالای ایرانی” بنابراین شایسته است ارزیابی، پیرامون نامگذاری مذکور تنظیم شود. شاید سطحی ترین نوع ارزیابی این باشد که بررسی شود که دستگاههای ملی، شهرستانی و بخشی هر کدام با توجه به شعاع وجودی خود به چه میزان و در چه حجم از کالای ایرانی ابتیاع نمودند. از نگاه نگارنده این نوع ارزیابی به تنهایی نمی تواند هدف غایی از نامگذاری را محقق نماید چرا که مراد رهبر فرزانه انقلاب اسلامی از چنان نامگذاری، تنها پر گشتن انبار ادارات و نهادها از کالای ایرانی نبوده و نیست. هدف غایی از طرح نظریه بسیار استراتژیک و راهبردی ” حمایت از کالای ایرانی” خلاصه گشتن در ابتیاع ساده انگارانه نیست بلکه هدف غایی آن است که محصول ایرانی از چنان ابهت کیفی و کمی برخوردار شود که به اولویت نخست خرید خانواده ها برای تامین نیازهای کالایی خود  بدل شود. شاید اقدام به خرید کالای ایرانی توسط یک دستگاه دولتی  حرکت در مسیر حمایت عملی از شعار سال تلقی شود اما قطعا دستگاه نظارتی تنها از ورای خرید کالای ایرانی ، نمیتواند مدعی حرکت در مسیر عملیاتی کردن شعار سال باشد چرا که او اگر نظارت خود را بدون ملاحظه و به اعتقادی نگارنده با بی رحمی نسبت به خط تولید کالای ایرانی در فلان کارخانه و شرکت تولیدی لحاظ کند بی شک عالی ترین قدم را در مسیر عملیاتی شدن شعار سال برداشته است. باید پذیرفت که کیفیت کالا اهمیت فراوانی در فروش آن دارد از همین رو هر چه نظارت دقیق تر و بهتر انجام شود جامعه شاهد تولیدی کیفیتی تر خواهد بود. تولیدی که قدرت رقابت در بازار را خواهد داشت. ذکر این نکته  هم بسیار ضروری است که در کنار نظارت دقیق می بایست به عوامل دیگری که بمنزله حلقه های زنجیره کیفیت هستند اندیشید تا در چنین فرایندی، شعار سال عملیاتی شود. تامین نقدینگی مورد نیاز برای ارتقاء کیفی و کمی خط تولید و البته نظارت دقیق برای هزینه تسهیلات تامینی در همین زمینه و نیز آموزش نیروی انسانی شاغل در خط تولید بمنظور به روز بودن، از جمله عوامل مورد نظربه شمار می آیند. باید پذیرفت که اشکال و ایراد نخستی که به کالای ایرانی گرفته می شود  همین موضوع عدم کیفیت است. قطعا اکثر خانواده های ایرانی تمایل به خرید کالای ایرانی داشته و دارند اما نازل بودن کیفیت جنس ایرانی در برابر کالای مشابه خارجی ، آنان را مجبور با انتخابی می کند که خود رضایتی به انتخاب مذکور ندارند. خانواده ایرانی اینگونه محاسبه می کند که برای فلان کالا می بایست فلان مبلغ گزاف پرداخت کند اگرچه مبلغ پرداختی را گزاف می داند اما خودش را با این توجیه قانع می کند که آن کالا برای او تا مدتها کار خواهد کرد. خانواده ایرانی به یقین می داند که خرید کالای ایرانی می تواند کمکی برای روشن شدن چراغ خانه یک کارگر ایرانی باشد اما او هم بالاخره برای خود حساب و کتابی دارد و به میزان دخل خود هم توجه می کند. در اینجا ضرورت حضور دستگاههای نظارتی و مالی بشدت احساس می شود. دستگاههای مالی و اعتباری از یک طرف به تولیدگر و تولیدکننده مساعدت نقدینگی منطقی! نمایند تا خط تولید به کیفیت مدنظر دست یابد و از طرفی دیگر با تسهیلاتی معقول! این امکان را برای خانواده های متقاضی به وجود آورد تا نیاز کالای خود را از تولید داخل تامین کنند. همچنین دستگاه نظارتی هم در این قصه می بایست از یک طرف نظارتی دقیق بر نوع هزینه کرد مساعدت اعطایی به تولیدگر و تولیدکننده نماید تا دقیقا صرف ارتقاء کمی و کیفی خط تولید شود و از طرفی دیگر، با طراحی سیستمی این امکان را به صرف برساند که اعتبارات دریافتی خانواده ها بمنظور ابتیاع کالای ایرانی، در جای دیگری مصرف شود. در داستان شعار امسال در کنار نقش مهمی که دستگاههای مختلف اعم از نظارتی و غیره دارند  اهالی هنر و رسانه نیز نقشی بسیار برجسته دارند. جماعت هنر که همگی شهره خاص و عام هستند در محصولات سمعی و بصری خود که مستقیم با احساسات و درونیات مخاطب سر و کار دارد می بایست به این موضوع مهم یعنی ” حمایت از کلای ایرانی” توجه مضاعف کنند. سینما و تلویزیون در ترویج و تهیج استفاده از کالای ایرانی، موتور محرک پرقدرتی تلقی می شوند. اگر این طیف از جامعه در کنار اهالی رسانه که با قلم خود بسیار موثر هستند قرار گیرند و به مثل ید واحده به تبلیغ استفاده از کالای ایرانی همت نهند قطعا اتفاقات بسیار خوشی در انتظار مردم شایسته و بایسته ایران اسلامی که به تعبیر دو امام عزیزمان خمینی و خامنه ای، از مردم همه اعصار حتی عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله بالاتر و برتر هستند خواهد بود. خوب اکنون با آنچه گفته شد دستگاهها تصور کنند هم اینک ماه اسفند است و در پایان سالی که شعارش” حمایت از کالای ایرانی” بود قرار دارند. به راستیچه نمره ای بخود خواهند داد؟! آیا نمره ایشان قابل اعتنا خواهد بود یا باعث شرمندگی آنان؟! لطفا کسی نگوید که اکنون در ابتداء هستیم و دستگاهها هنوز کار خود را شروع نکرده اند. بالاخره دستگاهها بعد از این همه سنوات که هر سال با عنوان خاص و البته هدفمند، نامیده می شود قادر هستند که از هم اکنون بگویند تا چه میزان شعار سال را بصورت حقیقی عملیاتی می کنند.آنان خود قضات خوبی برای قضاوت عملکر خویش خواهند بود و نمره ای که صادقانه به خود می دهند مبناء خوبی خواهد بود.