آشنایی با فرهنگ بومی در نوروزگاه های مازندران

سمیه اسماعیل زاده : مغازه‌ها و پاساژها دیگر گرمی روزهای پیش از عید را ندارند؛ اما جانی به نوروزگاه‌ها و بازارچه‌های نوروزی دمیده شده و مسافران در مسیر عبور خودسری به این نوروزگاه‌ها می‌زنند و بافرهنگ هر دیار آشنا می‌شوند، از غذاهای محلی می‌چشند و هنر دست مردمان هر سرزمین را دیده یا می‌خرند. نوروزگاه‌ها […]

1

سمیه اسماعیل زاده : مغازه‌ها و پاساژها دیگر گرمی روزهای پیش از عید را ندارند؛ اما جانی به نوروزگاه‌ها و بازارچه‌های نوروزی دمیده شده و مسافران در مسیر عبور خودسری به این نوروزگاه‌ها می‌زنند و بافرهنگ هر دیار آشنا می‌شوند، از غذاهای محلی می‌چشند و هنر دست مردمان هر سرزمین را دیده یا می‌خرند.

نوروزگاه‌ها محملی برای عرضهٔ تولیدات بومی و هنر دست مردم محلی است. غرفه‌داران زنان و مردان پیر و جوانی هستند که هر آنچه را که از نسل گذشته آموخته‌اند، برای عرضه به میدان آورده‌اند و تمام تعطیلات عید را در این غرفه‌ها می‌گذرانند تا به یمن آمدن بهار، سفره‌های زندگی خود را برکت بخشند.

در میان تمام غرفه‌ها، غرفهٔ غذای محلی در هر بازارچه و نوروز گاهی رونق خاصی دارد؛ زنانی که بادانسته‌های آشپزی مادرها و مادربزرگ‌هایشان به عرصهٔ تولید و کسب‌وکار واردشده‌اند و انواع غذای سنتی از نان و شیرینی‌ها گرفته تا آش مخصوص هر منطقه را طبخ می‌کنند تا کمک‌کاری برای زندگی خانواده‌شان باشد.

اینجا نوروزگاه سوادکوه است؛ زن پشت تنور گِلی و گداخته از آتش ایستاده است؛ با دستانش زرده تخم‌مرغ و کنجد را روی خمیر نان می‌کشد و بر دیواره تنور می‌چسباند. سرش شلوغ است و وقت مصاحبه ندارد؛ نگاهی بر خمیر نان داخل تشت دارد که آیا آماده‌شده است یا خیر، دستی بر خمیر آماده برای چسباندن در تنور و نیم‌نگاهی به گرمای تنور و نگاهی به نان‌های در حال پخت داخل تنور تا به‌موقع با انبر آن‌ها را از تنور بیرون آورد و نان داغی که از تنور بیرون می‌آید و عطرش می‌پیچد.

در غرفهٔ شیرینی‌های سنتی و محلی، روی یک صندلی پلاستیکی نشسته است و خود را خاله جواهر معرفی می‌کند و می‌گوید: شیرینی‌های سنتی سوادکوه مانند پشته‌زیک، نان و کلوچه محلی، ماقوت، سوخاری محلی و دختردونه را در خانه می‌پزم و اینجا می‌فروشم و از فروشم راضی هستم.

خاله جواهر حدود هشت سال است که وارد این کارشده و در نمایشگاه‌های بسیاری از شهرها شرکت کرده و اکنون حتی چند کارگر هم دارد و می‌گوید: هر چه تبلیغ بیشتر باشد، استقبال و فروش بیشتر خواهد شد و نوروزگاه سوادکوه هنوز می‌تواند بهتر شود چراکه یکی از ورودی‌های استان مازندران بوده و دارای جایگاه خوبی است و اگر حمایت و توان داشته باشند تا همه‌سال آن را برپا کنند، کمک‌کار خوبی برای ما خواهد بود.

روی میز انواع عسل‌ها از خرمالوی وحشی، آویشن و افرا و گرده گل‌ها در ظرف‌های کوچک و بزرگ چیده شده و یک کندوی شیشه‌ای با سه کارت عسل و پر از زنبور، روبروی غرفه برای نمایش وجود دارد. خود را یارعلی خادمی معرفی می‌کند و می‌گوید: زنبورداری شغل اجدادی ما است و پدران ما زنبوردار بوده‌اند و اکنون راه آن‌ها را ادامه داده‌ام و سود تلاشم را دریافت می‌کنم.

این زنبوردار با اشاره به پتانسیل شهرستان سوادکوه در حوزه کشاورزی و دامداری، به جوانان شهرستان توصیه می‌کند، وارد حرفه زنبورداری شوند و ادامه می‌دهد: اگر فردی علاقه‌مند به زنبورداری باشد، می‌تواند با ۵ میلیون تومان زنبورداری را شروع کند، چراکه حرفه‌ای پرسود و ازنظر وجه شغلی خوب است و توجیه و صرفه اقتصادی دارد.

خادمی دلیل گران بودن عسلش را عدم استفاده از شکر بیان کرد و می‌گوید: این بازارچه‌ها بیشتر معرفی کار برای جا افتادن است و از همین نمایشگاه‌ها با توجه به کیفیت محصولات می‌توان مشتری دائمی پیدا کرد چراکه مهم‌ترین کار ابتدا شناساندن خواص عسل طبیعی و اعتمادسازی و سپس فروش عسل است.

وی منطقه سوادکوه را یکی از قطب‌های مهم تولید عسل برمی‌شمارد و می‌افزاید: اما هنوز فضاسازی مناسب انجام‌نشده و مردم عسل این منطقه را نمی‌شناسند، درصورتی‌که در اینجا بهترین عسل جنگل و کوهستان تولید می‌شود.

 

روی میز غرفه انواع کیف‌های چرمی دست‌دوز چیده شده است و سه نفر پشت میز ایستاده‌اند و از یکی از آن‌ها درباره کارش می‌پرسم. خود را آتنا سلمانیان معرفی می‌کند و می‌گوید: فوق‌لیسانس ریاضی دارد اما به خاطر علاقه به این هنر وارد این عرصه شده و دو سال است که چرم‌دوزی می‌کند؛ آن‌هم چرم دست‌دوز که به نسبت چرم‌های چرخ‌دوز کار سخت‌تری است.این چرم‌دوز بر توجه مردم بازدیدکننده و مسئولان به این هنر و حرفه تأکید می‌کند و ادامه می‌دهد: ما با تمام وجود کار می‌کنیم و توجه و حمایت مردم و مسئولان موجب می‌شود تا ما با امیدواری و باافتخار بگوییم که کارمان دوخت چرم است و مثمر ثمر هستیم.

سلمانیان در ادامه حرف‌هایش از سختی فروش صنایع‌دستی می‌گوید و اینکه تنها مکان برای عرضه کارهایشان در شهرستآن‌همین نمایشگاه‌های نوروزی و فصلی است و می‌افزاید: عموماً افراد تنها بازدید می‌کنند و قیمت می‌گیرند اما باید جوری فرهنگ‌سازی شود تا کار چرم دست‌دوز هم مانند دیگر کارهای هنری این سرزمین شناخته شود تا مخاطب خود را بیابد و ارزش آن شناخته شود.

رنگ‌های قرمز روناسی، زرد شفاف و آبی لاجوردی، جلوه زیبایی به غرفه داده و از داربست غرفه جاجیم‌های خوش‌رنگ آویزان است و پاپوش‌های پشمی سنتی روی میز چیده شده‌اند. خود را معصومه حسنی معرفی می‌کند و می‌گوید: پشم را از دامداران منطقه می‌خرد و می‌شوید و سپس از تبدیل پشم به نخ تا بافت آن‌ها را در خانه انجام می‌دهد و اکنون کارهایش را برای فروش به نوروزگاه آورده است.

با لبخندی که از صورتش محو نمی‌شود، می‌گوید: بافت پاپوش‌ها را وقتی‌که کوچک بوده، از زن‌عمویش یاد گرفته است و همین اشتیاق او به یادگرفتن باعث شده تا چندین‌باره در کودکی کار زن‌عمویش را خراب کند و بعدها پس از ازدواج بافت‌های جدیدتری را از مادر شوهرش آموخته است.

از فروش کارش راضی است و آن را کمک‌کار زندگی و هم یک نوع سرگرمی می‌داند و درباره خاطره اولین فروش هنر دستش می‌گوید: با اولین پولی که از فروش بافته‌ها به دستش آمد یک چمدان برای خودش خریده و برای جهیزیه دخترانش انواع پاپوش‌ها، چادرشب، شِرِه (پاپیچ دور پا) و جاجیم بافته است.

جوان‌ترین غرفه‌دار نوروزگاه سوادکوه است و غرفه‌اش پر از سبدهای حصیری تزیین‌شده با روبان و کیسه‌های خوش‌نقش‌ونگار و کارشده است. خود را پیمانه نبوی معرفی می‌کند و می‌گوید: فارغ‌التحصیل رشته مکانیزاسیون کشاورزی هستم اما ۵ سال است که وارد این کارشده‌ام و یک سال هم به‌صورت حرفه‌ای کار می‌کنم.

پیمانه اولین بار است که به‌عنوان غرفه‌دار به این نورزوگاه آمده و امیدوار است که فروش خوبی داشته باشد و می‌گوید: کار ما هنر جاافتاده‌ای نیست و اگر حمایت شویم تا بتوانیم در نمایشگاه‌های شهرهای بزرگ‌تر هم شرکت کنیم خوب است، چراکه هزینه شرکت آزاد در نمایشگاه‌ها بالا بوده و برای ما که تازه شروع به کارکرده‌ایم مقرون‌به‌صرفه نیست اما با حمایت سازمان‌هایی مانند میراث و بازرگانی و برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی فرصت خوبی برای ما ایجاد خواهد شد تا بتوانیم در این شغل پایدار بمانیم.

در ادامه حرف‌هایش می‌گوید: کارهای ما تک‌دوز و دست‌دوز است و به خاطر همین قیمت تمام‌شده آن بیشتر از کار کارگاهی است و امیدوارم با استقبال مردم و آموزش آن، بتوانیم چندنفری یک کارگاه بزنیم و جمعی کارکنیم تا صرفه بیشتری داشته باشد.

پیمانه از ماندگاری کارهایش می‌گوید و ادامه می‌دهد: همه ما از هنر مادربزرگ‌هایمان یادگارهایی داریم اما بسیاری از ما هنر مازندران و مادربزرگ‌هایمان را ادامه ندادیم و نسل جدید بافت چادرشب‌ها و پاپوش‌ها به فراموشی سپرده است و مادران ما دیگر چیزی برای یادگاری به فرزندانشان ندارند اما این هنری است که می‌تواند ماندگار باشد و خاطره شود.

خوب است که در مسافرت‌هایمان به‌جای رونق بازارهایی که پر از محصولات چینی و وارداتی هستند، گذری بر نوروزگاه‌ها و بازارچه‌های سنتی مسیر حرکتمان داشته باشیم. نوروز گاه‌هایی که تمام محصولاتشان حاصل هنر، عشق و زحمت مردم این دیار است و با بازدید از این نوروزگاه‌هامی‌توآن‌هم فرهنگ و هنر متنوع و رنگارنگ هر منطقهٔ این سرزمین پهناور را ببینیم و بشناسیم و هم با خریدهای کوچک‌مان موجب حفظ هنرهای دستی و سنتی هر دیار و رونق آن‌ها شویم و هم خاطره‌ای ملموس از سفر خود به هر منطقه به یادگار داشته باشیم.